سراوان هوشک lux48

سراوان هوشک lux48

انواع مقاله .نرم افزار تم بازی موبایل و کامپیوتر و مطالب سودمند ومفید
سراوان هوشک lux48

سراوان هوشک lux48

انواع مقاله .نرم افزار تم بازی موبایل و کامپیوتر و مطالب سودمند ومفید

تربیت کودک از دیدگاه اسلام

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند:

                                    ((خیر ما ورث الابا الانبا الادب))

     بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذارند ادب و تربیت صحیح است.

هیچ سرمایه ای در اسلام گرانمایه تر از ادب و تربیت صحیح نیست و خسارتی که در زندگی و جریان نبود ان گریبانگیر انسان می شود قابل جبران نیست به واسطه همین در برنامه تربیت و پرورش ابتدا خود سازی را سر لوحه قرار می دهیم همچنانکه در قرآن مجید آیه 6سوره تحریم((قوا انفسکم))قرآن انسان را به خود سازی تکلیف می کند و تاکید روی این مطلب می کند.آدمی برای رسیدن به سعادت و شایستگی بعد از خودسازی باید به ناچار اهل و اولاد خویش را هم تربیت کند.((قوا انفسکم و اهلیکم نارا)) از خود سازی به ساختار اهل و عیال و اولاد بپردازید و از اتش جهنم مصون بمانید،فرزندان ما نیز در زمره ی اهل مایند و اگر پدری به فرزند خویش از اتش دنیا بیمناک است ،رواتر ان است که بر او از اتش اخرت بیمناک تر باشدو این نیست جز انکه شیوه ای پسندیده در پرورش او برگزینند.امام سجاد (ع)می فرمایند: ((حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد وخوب او در این دنیا به تو ارتباط دارد و بدانی که در سرپرستی او مسولیت داری و مسول تربیت او هستی  او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی ،و با فرزندت ان چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه جمال و زیبایی اجتماعی او باشد و یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در شؤن مختلف زندگی با عزت و ابرومندی زندگی کند و مایه زییایی و جمال تو باشد)).دریافت تربیت حقی است برای فرزندان و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین به همراه دارد ،انها نیاز دارند که ساخته شوند و به عمل ایند ،فردی مقید به حال خود و جامعه و پیرو مکتب و اندیشه ای باشند و بدیهی است که وصول به چنین مقصدی بدون یاری پدر و مادر امکان پذیرنیست و انها براورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود خواستارند.بعنوان اینکه ما پدر و مادریم مهمترین وظیفه ماست.انجام این مسولیت به وجهی نیکو مورد سفارش عمل و شرع و سستی و سهل انگاری در ان عقوبت آور است.این که همه می خواهند پدرو مادر خوبی باشندجای بحثی نیست ولی اشتباه در این است که برخی خوب بودن را در این می بینند که نیازهای بدنی کودکان را برآورده سازند و برای جنبه های روانی و اخلاقی ان ارج و بها قایل نیستند از سویی دیگر این مسله مطرح است که خیلی از پدرها و مادرها فکر می کنند برای تعلیم و تربیت فرزندانشان احتیاج به آموزش و آگاهی داشته باشند گمان دارند در امر تربیت آگاهی ضروری نیست و یا آنچه را که ضروری است میدانند و از ان اطلاع دارند .در تربیت این مسله مطرح است که ما می خواهیم سرمایه های مادی و

فهرست مطالب

عنوان                                      صفحه

مقدمه........................................ 1

تفاوت مفهوم تعلیم و تربیت ................... ٣

اصول تربیت فرزند............................. ٣

کودکان را بشناسیم........................... ٦

نظر اسلام در پرورش اخلاقی ..................... ٧

کودک و محیط................................. ٨

دروغ گویی کودکان............................ ٩

ضرورت شناسایی کودک.......................... 10 

تعلیم  تربیت نوین........................... 15

راهها ی شخصیت دادن به کودک.................. 19

نیازها ی کودک .............................. 20

نیازمندی ها ی جسمانی ....................... 20

پرورش روح و جسم کودک........................ 21

پرورش تربیت اجتماعی کودک ................... 21

دانش آموختن به کودک ........................ 22

پرورش ایمان در کودک ........................ 24

عواطف کودک ................................. 25

سیر تربیت دینی کودک......................... 27

انتخاب همسر

قانون وراثت

پرورش دینی کودک ............................ 30

روشهای تربیت فرزندا ن ...................... 38

وسایل تربیت در اسلام ........................ 43

الگوهای تربیتی ............................. 49

روش تشویق کودک در تعلیم و تربیت اسلامی ...... 51

انواع تنبیه در نظام تربیتی اسلام ............ 54

لزوم آکاهی کودک از علت تشویق و تنبیه ....... 56

نتیجه گیری ................................. 58

فهرست منابع و ماخذ ......................... 59

 


    مقدمه:

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند:

                                    ((خیر ما ورث الابا الانبا الادب))

     بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذارند ادب و تربیت صحیح است.

هیچ سرمایه ای در اسلام گرانمایه تر از ادب و تربیت صحیح نیست و خسارتی که در زندگی و جریان نبود ان گریبانگیر انسان می شود قابل جبران نیست به واسطه همین در برنامه تربیت و پرورش ابتدا خود سازی را سر لوحه قرار می دهیم همچنانکه در قرآن مجید آیه 6سوره تحریم((قوا انفسکم))قرآن انسان را به خود سازی تکلیف می کند و تاکید روی این مطلب می کند.آدمی برای رسیدن به سعادت و شایستگی بعد از خودسازی باید به ناچار اهل و اولاد خویش را هم تربیت کند.((قوا انفسکم و اهلیکم نارا)) از خود سازی به ساختار اهل و عیال و اولاد بپردازید و از اتش جهنم مصون بمانید،فرزندان ما نیز در زمره ی اهل مایند و اگر پدری به فرزند خویش از اتش دنیا بیمناک است ،رواتر ان است که بر او از اتش اخرت بیمناک تر باشدو این نیست جز انکه شیوه ای پسندیده در پرورش او برگزینند.امام سجاد (ع)می فرمایند: ((حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد وخوب او در این دنیا به تو ارتباط دارد و بدانی که در سرپرستی او مسولیت داری و مسول تربیت او هستی  او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی ،و با فرزندت ان چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه جمال و زیبایی اجتماعی او باشد و یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در شؤن مختلف زندگی با عزت و ابرومندی زندگی کند و مایه زییایی و جمال تو باشد)).دریافت تربیت حقی است برای فرزندان و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین به همراه دارد ،انها نیاز دارند که ساخته شوند و به عمل ایند ،فردی مقید به حال خود و جامعه و پیرو مکتب و اندیشه ای باشند و بدیهی است که وصول به چنین مقصدی بدون یاری پدر و مادر امکان پذیرنیست و انها براورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود خواستارند.بعنوان اینکه ما پدر و مادریم مهمترین وظیفه ماست.انجام این مسولیت به وجهی نیکو مورد سفارش عمل و شرع و سستی و سهل انگاری در ان عقوبت آور است.این که همه می خواهند پدرو مادر خوبی باشندجای بحثی نیست ولی اشتباه در این است که برخی خوب بودن را در این می بینند که نیازهای بدنی کودکان را برآورده سازند و برای جنبه های روانی و اخلاقی ان ارج و بها قایل نیستند از سویی دیگر این مسله مطرح است که خیلی از پدرها و مادرها فکر می کنند برای تعلیم و تربیت فرزندانشان احتیاج به آموزش و آگاهی داشته باشند گمان دارند در امر تربیت آگاهی ضروری نیست و یا آنچه را که ضروری است میدانند و از ان اطلاع دارند .در تربیت این مسله مطرح است که ما می خواهیم سرمایه های مادی و معنوی خود را به او منتقل کنیم از وجودی که شدیدا به غرایض وابسته است انسانی ایده آل با اندیشه های عالی ،فداکاری و ایثار و طالب سعادت بسازیم و این کار معرفت لازم دارد .و از زبان گویای امام سجاد عرض می کنیم.((خدایا برما منت گذار و فرزندانی شایسته و صالح به ما مرحمت فرما و بر اصلاح و تربیتشان ما را کمک کرده و بر بقا و دوامشان و تمتع و بهره وری از عمر و وجودشان ما را مسرور گردان و بر سلامت جسم و دینشان منت گذار و آنها را در دنیا قرة العبن و یاور دین و دنیا و آخرتمان گردان)).

تفاوت مفهوم تعلیم با تربیت:

 

    تعلیم جنبه ذهنی دارد و تربیت جنبه عملی ،چه بسا افرادی که علم و آگاهی نسبت به بسیاری از مسایل دارند اما به هیچ یک از آنها عمل نمی کنند اینها فقط تعلیم دیده اند اما عمل به تعلیم تربیت نامیده می شود.به عنوان مثال یک موقع است که معلم در مورد نماز یا روزه به دانش امور مطالبی را یاد میدهد که این تعلیم است ولی زمانی می رسد که دانش اموز به تعلیمی که دیده است عمل می نماید و نماز را برگزار می کند یا روزه می گیرد.که در اینصورت می گوییم دانش اموز تربیت شده است بنابراین تعلیم جنبه ذهنی دارد و تربیت جنبه عملی دارد.اهداف تربیت گسترده تر از اهداف تعلیم است تربیت می تواند استعدادهای عقلانی ،روحانی ،عاطفی ،جسمانی ،اجتماعی ،صنعتی و ... انسان را رشد دهد اما در تعلیم فقط جنبه های افزایش معلومات فرد مطرح است بنابراین اهداف تربیت نسبت به اهداف تعلیم گسترده تر است .

اصول تربیت فرزند:

 ١-آزادی کودک:

    سالهای آغازین کودکی سالهایی است که کودک هنوز درک کاملی از خوب و بد ،سود و زیان و اینکه چه کار باید کرد و چه کار نباید کرد ندارد،اما بسیار کنجکاو بوده و پیوسته در پی وارسی اشیا و شناخت آنهاست و هر چه را به دست آورد ،با حواس خود و نگاه و لمس بررسی و آزمایش می کند.آن را در دهان می گذارد ،به زمین میزند و بالاخره به شیو ه های مختلف در پی آن است که بداند آنچه را که بررسی کرده در مقابل او چه واکنشی نشان می دهد و ماهیت آن چیست .کنجکاوی از ویژگیهای انسان ،به ویژه در دوران کودکی است ،دورانی که هنوز کودک شناخت چندانی از اشیا و امور ندارد و وارسی اشیا تنها روشی است که به وسیله آن شناخت پیدا می کند .از این رو مربیان و والدین نباید راه شناخت اشیا و امور را بر روی کودک ببندند و با سرسخت گیریها و امر و نهی های بی جا مانع رشد و شناخت کودکان شوند.

   اسلام کودکان را در این سنین آزاد می گذارد تا هر گونه که خواستند رفتار کنند زیرا شیوه ای جز این برخلاف طبیعت کودک است  حرکت معقول و منطقی تربیت به شمار نمی رود.به همین جهت اسلام ،بر کودکان تکلیف و امر و نهی نمی کند .بلکه می گوید :دوران نخست کودکی تا هفت سالگی دوران حکومت کردن و دستور دادن کودک است و بر والدین است که دستورهای کودکان را  اطاعت کنند.

٢-نظارت و مراقبت:

     از دیگر اصولی که در سیره ی تربیتی معصومان (ع)یافت می شود ،نظارت و مراقبت از رفتار فرزندان است .تربیت فرزند مانند پرورش نهالی است که نیاز به مراقبت دارد .باید به موقع به نهال آب داد و شاخ و برگهای زایدش را پیراست تا به درختی پر ثمر و تنومند تبدیل گردد.

     تربیت نیاز به مدیریت و برنامه ریزی صحیح و اصولی دارد.در مدیریت موفق یکی از اصول و وظایف مهم مدیر هدایت و نظارت و مراقبت است و لی مدیر و مسول به موقع احتیاجات را برطرف کرده و عوامل مزاحم را حذف و غفلتها را گوشزد می کند.

     نظارت و مراقبت در طول دوران تربیت لازم است ؛یعنی از وقتی که نطفه فرزند بسته می شود و حتی پیش از ان ،تا وقتی که کودک به رشد و بلوغ می رسد،به ویژه زمانی که کودک از محیط خانواده به اجتماع روی می اورد ؛زیرا سنین کودکی و نوجوانی سنین تقلید و تاثیر پذیری از دیگران و سنین جوانی سنین الگو گیری است.والدین و مربیان دلسوز باید در این سنین مراقب باشند که فرزندان به چه کسانی رفت و آمد می کنند  چه مسایلی و جریاناتی را دنبال می کنند ،تا اگر اشتباهی در کار باشد ان را تذکر دهند .و اگر فرزندان نسیت به حوادث اطراف خود آگاهی کافی ندارند به آنها اطلاعات بدهند و اگر دچار غفلت هستند ،آنها را آگاه سازند ،مراقبت در مسایل اجتماعی شاید بدین دلیل است که کمبودهای تربیتی فردی ،در ارتباط با اجتماع و افراد دیگر بروز می کند.بنابراین نظارت و مراقبت در تربیت از وظایف مربیان و پدر و مادر است .برای کسانی که در طول مسیر زندگی طولانی تکامل را طی می کنند و هر لحظه ممکن است با خطرهایی مواجه شود.ناظری لازم است که همیشه مراقب او باشد این مراقبت در دوران بزرگسالی بیشتر جنبه شخصی یا عمومی پیدا می کند.بنابراین بر پدر و مادر است که در دوران کودکی نظارت و مراقبت از فرزندان خود را به نحو احسن انجام دهند .و مراقب رفتارهای مشکوک آنها نیز باشند و انها را با برنامه اصولی زیر نظر داشته باشند .

 

٣-رعایت برابری و مساوات:

 

     یکی از اصول مهمی که بایددر تربیت کودکان و فرزندان مورد توجه قرار داد رعایت برابری و مساوات در برخورد با انها است.ولی ممکن است این پرسش مطرح شود که اگر رعایت مساوات لازم است چگونه می توان بین ان و تشویق که امروزه ان را یک عامل تاثیر گذار در تربیت می دانند جمع کرد ؟ سیره معصومان (ع)در این زمینه بیانگر رعایت مساوات بین فرزندان است .دختر و پسر ،و تفاوت نگذاشتن بین آنها ،به ویژه در ابراز محبت و اهدای هدیه است ،به این سیره بنگرید:پیامبر اکرم (ص)در حال سخن گفتن با یاران خود بود .کودکی وارد مجلس شد و دوید و به طرف پدر خود رفت .پدر ش بر سر او دست کشید و او را نوازش کرد و بر زانوی راست خود نهاد ،و پس از مدتی دختر ان مرد وارد مجلس شد و نزد پدر خود رفت ،پدر دستی بر سر او کشید  و او را در کنار خود بر زمین نشاند،پیامبر اکرم(ص)که برخورد دوگانه پدر را مشاهده کرد فرمود :چرا او را بر زانوی دیگر خود ننشاندی ؟پدر در این هنگام او را بر زانوی خود نهاد .در این هنگام پیامبر (ص)فرمود:اکنون عدالت را  در بین فرزندانت رعایت کردی .

٤-نرمی و ملاطفت در برابر سخت گیری و خشونت:

     از دیگر اصولی که رعایت ان در تربیت کودک لازم است ان است که باید با کودک راه رفاقت ،نرم خویی و ملاطفت در پیش گرفت ،نه خشونت و سخت گیری .در تربیت باید کاری کرد که کودک با میل و رغبت و شوق پذیرای تربیت و آنچه مربی می خواهد باشد ،نه اینکه از مربی و والدین رمیده و فراری باشد .قرآن کریم به این حقیقت تربیتی اشاره می کند که می فرماید))به برکت رحمت الهی با آنان نرم خو شدی و اگر تند خو و سخت دل بودی ،قطعا از پیرامون تو پراکنده می شدند)).

این آیه به صراحت ،رفاقت و نرم خویی در برابر خشونت و در شت خویی را به عنوان عوامل مهم در تربیت مورد تاکید قرار می دهد و می فرماید))ای پیامبر اگر بخواهی مشرکان را هدایت کنی باید با آنها به گونه ای رفتار کنی که به سخن تو گوش دهند و پذیرای آن باشند ؛اگر به گونه ای عمل کنی که حاضر به شنیدن سخن تو نباشند ،چگونه می خواهی به حق بودن ان پی ببرند؛آنچه مسلم است مقتضای طبیعت انسانی به گونه ای است که در برابر نرمی و محبت و ملاطفت سر فرود می اورد و در برابر خشونت و سخت گیری سر بر می تابد.بنابراین اگر گفته نشود که این صفت در کودکان قوی تر از بزرگسالان است چون ضعیف ترند و توان برخورد را در خود نمی بینند.دست کم آنان در این ویژگی ها با دیگران مساوی هستند.از این رو پیامبر اکرم (ص) و ائمه(ع)هم با بزرگسالان روشهای نرم و ملایم رفتاری را در پیش می گرفتند هم با کودکان .بنابراین پدران و مادران باید با فرزندان خود رفتاری نرم و همراه با مهربانی و رأفت داشته باشند و اجازه ندهند که فرزندانشان از دست شان رنجیده خاطر شوند و از دست پدر و مادر شان گریزان باشند و باید کاری بکنند که فرزندان خشن و عصبانی بار نیایند[1].

 کودکان را بشناسیم:

      در درجه اول بایدکودک رابشناسیم ،سپس استعدادهای او را پرورش دهیم روی همین اصل روانشناسان تربیتی عقیده دارند که اولین شرط برای مربی خوب در راه تعلیم و تربیت شناسایی طفل است .باید کودک را شناخت و به استعدادهای او پی برد تمایلاتش را درک کرد و احتیاجاتش را در نظر گرفت ،جنبه های عاطفی و وضع خانوادگی او را مورد مطالعه قرار داد ،سپس به تربیت او اقدام کرد .بنابراین پدران و مادرانی که علاقه به تربیت فرزندان خود داشته خود را مسول میدانند .باید توجه داشته باشند که پیش از آنکه به تربیت فرزند خود اقدام نمایند بکوشند روحیات فرزند خویش را مشخص کنند و به علل و ریشه های ان پی ببرند با صبر و حوصله در یابند که چرا کودکشان بد اخلاق است یا چرا برادر و خواهر شا ن نزاع می کنند بسیار ی از این پدران و مادران وقتی با مشکلات تربیتی فرزندانشان برخورد می کنند بجای اینکه به ریشه های اساسی این بد اخلاقی پی ببرند می کوشند بوسیله پند واندرز یا تندی و خشونت جلوی بد اخلاقی کودک را بگیرند .این گروه در مواردی علاوه بر این که دردی را درمان نمی کنند بلکه در اثرآشنا نبودن به اصول تربیتی به بد اخلاقی فرزندانشان کمک می کنند اما اگر علت بد اخلاقی را می یافتند مشکل حل می شد.

 نظراسلام در پرورش اخلاقی:

    اسلام پدران و مادران را در امر پرورش اخلاقی فرزندان خویش مسول میداند و یکی از وظایف اساسی و حساس آنها را تربیت فرزند دانسته است.پدران ومادرانی که در اثر سهل انگاری یا سایر عوامل از تربیت فرزندان خود سرباز می زنند از نظر دین خطاکار می باشند چرا که فرزند فاسد ونالایق علاوه بر اینکه برای پدرو مادر خود زیان آور است برای اجتماع نیز فردی مزاحم و سربارخواهد بود.

   رسول اکرم (ص)درباره ی پرورش اخلاقی کودک میفرمایند))فرزندان خود را تربیت کنید چرا که در برابر آنان مسولیت بس بزرگی دارید ))

   حضرت علی علیه السلام می فرمایند))کودکان خود را بزرگ و گرامی داشته و خوب تربیت کنید))

    دین اسلام در تمام شؤن زندگی فردی و اجتماعی حقوقی قضایی  و خصوصیات اخلاقی را محترم شمرده و بدانها توصیه نموده و روابط پدر و مادر و معلم را به بهترین وجهی بیان داشته است .

آموزش مسایل جنسی:

   بسیاری از والدین در عوض پاسخ گویی به سوالات فرزندانشان درباره مسایل جنسی ان را به صورت معصیت  و گناه تلقی کرده و در مقابل کوچکترین پرسش دراین باره آنها را تنبیه می کنند کودکانی که به این ترتیب بزرگ می شوند همیشه درباره مسایل جنسی احساس گناه کرده و نمی توانند زندگی زناشویی متعادلی داشته باشند.وقتی کودکان سوالات کوچکی درباره ی چگونگی تولد نوزاد میکنند بایستی به انها جواب های روشن و واضح داد.بعضی از مادرها در جواب چنین سوالی به فرزندانشان می گویند نوزاد را پزشک به دنیا می آورد چنین کودکی چون در مدرسه از طریق دوستان با بعضی مسایل آشنا شده است فورا متوجه می شود که نمی خواهند درباره این مسایل با او صحبت کنند و مادرش به او دروغ می گوید.بنابراین سعی می کند برای ارضای کنجکاویش اطلاعات بیشتری از دوستانش کسب کند.چون دوستانش نیز نمی توانند اطلاعات درستی به او بدهند بنابراین گیج و سر در گم میشود .بهترین راه این است که خود والدین جواب این سوالات را بدهند.


 کودک و محیط:

    کودک با روح پاک و ذهنی صاف و استعدادهایی به فعلیت نرسیده پا به محیط خارج از رحم می گذارد ،بر این اساس باید توجه داشت که  او در دوران  اولیه زندگی اش تابع محیطی است که در ان زندگی می کند و در این دوره خود را کاملا نیازمند به دیگران می بیند ،تمام افکار و خطوط را از محیطی که در ان زندگی می کند می گیرد.او فقط تاثیر پذیر است و در معرض انفعال از هر چیزی که مشاهده می کند و هر سخنی که می شنود قرار دارد .کودکی که در محیط سالم با والدین  صالح مصاحبت داشته باشند به گفتار و اعمال نیک روی خواهد اورد.

     امام صادق(ع)فرمود))پیوسته مومن از علم و ادب صالح برای خانواده اش به ارث می گذارد تا اینکه انان را داخل بهشت می کند و هیچ یک از آنها بزرگ و خادم و همسایه از رغتن به بهشت محروم نمی رانند ،ولی کودکی که در محیط الوده و ظلمانی باشد با تقلید و اثر پذیری از اعمال و رفتار پدر و مادر و مربیان غیر صالح به زشتی عادت نموده کمتر به دنبال افعال شایسته خواهد رفت.

کودکان و پذیرش مسولیت ها :

    پدران و مادران باید توجه داشته باشند که ممانعت و خودداری آنان از سپردن کارها بدست فرزندان شان برابر شکست و عقب ماندگی آنان در زندگی اجتماعی شان خواهد بود.همانطور که کودکان راه رفتن را با زمین خوردن یاد می گیرند همچنین مسایل اجتماعی و قبول مسولیت را با انجام دادن کارها بطور ناقص و خراب کردن آنها می اموزند .پدران و مادران نوعا از بچه ها این جمله ها را زیاد می شنوند پدر جان بگذار خودم این کارها را انجام بدهم یا مادر جان اجازه بده این پارچه را خودم بدوزم .جوابی که نوعا اولیا به کودکان می دهند این است که می گویند اگر بخواهند مستقلا انجام دهند خراب می کنید اجازه بدهید به جای شما این کارها را انجام دهیم .شما وقتی بزرگ شدید خودتان این کارها را انجام خواهید داد.اولیا با این جملات روح فعالیت و استقلال طلبی و مسولیت پذیری را در کودکان از بین می برند و حال انکه این آمادگی کودکان خود دلیل شکوفا شدن حس مسولیت پذیری آنهاست.پدران و مادران عاقل می توانند با توجه به تربیت های اجتماعی از ضرر و زیان های جزیی صرف نظر کرده  کارهایی را که کودکان از عهده انها بر می ایند به آنها بسپارند و بجای انتقادهای کوبنده و ایرادهای جزیی بکوشند انان را راهنمایی و تشویق نموده بدینوسیله استعداد مسولیت پذیری را در انان پرورش دهند.بنابراین یکی از وظایف مهم و حساس اولیا کودکان پرورش جنبه های اجتماعی کودکان است و پدران و مادران باید با سپردن مسولیت های جزیی کودکان خود را برای زندگی اجتماعی وقبول مسولیت ها ی بزرگ آماده سازند.

دروغگویی کودکان:

    در برخی از خانوادها دروغگویی کودکان برای پدران و مادران مشکلات فراوانی بوجود آورده است در چنین خانواده هایی اعتماد و اطمینان از بین رفته بجای ان بدبینی و بدگمانی جایگزین ان شده است.

علل دروغگویی:

1- الگوهای بد آموز : حضرت علی علیه السلام درباره تلقین پذیری و آمادگی ذهنی  و فکری کودکان می فرماید))قلب کودکان همانند زمین بکر و آماده ای است که هر چه در ان کاشته شود بلافاصله پرورش می یابد)) بنابراین اولین آموزگاران کودک پدر و مادر هستند و کودک همانند شاگردی که هر چه ببیند یا بشنود براساس تلقین پذیری همه را به جان و دل می پذیرد آنها را جز وجود خود قرار می دهند بدون اینکه به زشتی و زیبایی ان وقوف داشته باشد و این پدران و مادران هستند که نا خوداگاه کودک را به دروغگویی می کشانند

2- ترس از مجازات :یکی دیگر از عوامل دروغگویی کودکان ترس از مجازات است اگر کودکان می دانستند که پس از اقرار و اعتراف به گناه و خطای خود از مجازات و توبیخ مصون هستند هرگز توسلی به دروغ نمی یافتند و در حقیقت توبیخ و تنبیه بزرگترها است که کودکان را به دروغگویی می کشاند.

3- احساس کمبودها :در مواردی هم برخی از کودکان ک از نظر موقعیت و وضع خانوادگی و محل زندگی نسبت به دیگران احساس کمبود می نمایند برای جبران این کمبود ها به دروغ متوسل می شوند[2].


اولین آموزشگاه اخلاقی:

 

     خانه اولین آموزشگاه تربیت اخلاقی است ،کودک بتدریج براساس مشاهدات روزمره پایه های اخلاقی خود را پی ریزی می نماید.در محیط خانه هر کودکی تعالیم خوب و بد را فراگرفته و زیر بنای اخلاقی او گذاشته می شود،کودکی که در محیط خانه با دروغ آشنا می شود ،بدون شک دروغ گویی را می اموزد .خانه پرورشگاه اطفال است ،از نطر خوبی و بدی تابع عواملی است که در آنجا حکمفرماست .اگر اداره کنندگان خانه دارای روش صحیح و اخلاق نیک باشند ،کودکان بخوبی پرورش یافته و افرادی  فعال و خوشبخت خواهند بود و خواهند توانست که شخص بسیار مفیدی برای جامعه خود باشند و سازگاری اجتماعی بهتری داشته باشند و بتوانند در برقراری روابط اجتماعی سالم با دیگران موفق باشند .اگر کودک در خانه از پرورش صحیح و منطقی برخوردار شود رفتارش در اجتماع و در برخورد با دیگران خوب خواهد بود و می تواند که انتظارات خود را از جامعه به نحو صحیح براورده سازد.

ضرورت شناسایی کودک:

    شرط موفقیت در هرکاری در درجه اول بینش و شناسایی است فردی که دارای هدف خاصی است ،برای رسیدن به هدف مطلوب خویش علاوه بر کوششهای پیگیر و مداوم ،باید به همه راههایی که او را به سر منزل  مقصود می رساند ،آشنایی داشته باشد ،شخصی که بخواهد به قله کوهی صعود کند علاوه بر سلامت جسم و سایر شرایط لازم ،به فنون کوهنوردی نیز باید آشنایی داشته باشد تا بتواند که در کار خود موفق باشد باید در تعلیم و تربیت به خصوصیات جسمی و فکری کودک قبلا آشنایی داشت .لذا از قرن 18به بعد بجای اینکه برنامه یکنواختی را درباره همه کودکان اجرا کنند کوشید ه اند تعلیم و تربیت براساس شناسایی کودک پیاده شود .اگر کودکی ذوق ریاضی دارد ،به رشته های مخصوص هدایت کنند.پس باید در درجه اول کودک را بشناسیم سپس استعدادهای او را پرورش دهیم روی همین اصل دانشمندان تربیتی عقیده دارند که اولین شرط مربی خوب در راه تعلیم و تربیت شناسایی طفل است ،باید کودک را شناخت به استعدادهای او پی برد ،تمایلاتش را درک کرد ،احتیاجاتش را در نظر گرفت ،جنبه های عاطفی و وضع خانوادگی او را مورد مطالعه قرار داد سپس به تربیت او اقدام کرد.باید که  کودک را در ابراز تمایلاتش آزاد گذارد به اینکه او را وادار به انجام کارهای دلخواه خود بکنیم.


تربیت های دوران کودکی:

    برنامه زندگی و روش های اخلاقی دوران تمام عمر زنان و مردان اجتماع عبارت از مجموعه تربیت هایی است که در دوران کودکی از پدران و مادران در محیط خانواده و از آموزگاران در محیط آموزشگاهها فرا گرفته اند .هر خوب و بدی را که انان در ایام طفولیت به کودکان آموخته اند در بزرگسالی از خود بروز می دهند و عملا به کار می گیرند .به عبارت دیگر وضع روحی و اخلاقی و کیفیت رفتار و گفتار مردم هر عصری محصول بذرهای تربیتی است که در ایام کودکی در مغز انان افشانده شده است .خوبی و بدی ،پاکی و نا پاکی ،قوت و ضعف ملت فردا را باید در روش تربیت کودکان امروز جستجو کرد .شخصیت ،استقلال اراده، اعتماد به نفس ، و همچنین زبونی ، فرومایگی و عدم اعتماد به نفس از صفاتی است که اساس ان در دامن پدر و آغوش مادر پی ریزی می شود.

علل اهمیت تربیت در دوران کودکی:

     نخستین و مهم ترین دلیل اهمیت تربیت در دوران کودکی این است که قلب کودک که باید عرش رحمان شود در این دوره خالی است و هنوز به سیاهی و پلیدی گناهان نیالوده است ؛در این سالها اندیشه کودک مانند زمینی است که هنوز بذری در ان کشت نشده و هر چه در ان کشت شود ،به بار خواهد نشست .بنابراین می توان هرگونه صفات اخلاقی و اجتماعی را در کودک پروراند ،در قلبی که خالی است هم می توان صداقت ،اخلاص ،و امانت کشت کرد و هم می توان دروغ ،ریا ،و خیانت  هم می توان ان را به عرش رحمان تبدیل کرد و هم می توان ان را به لانه شیطان تبدیل کرد.

     دومین دلیل این است که در دوران کودکی ،هنوز ذهن کودک با آموزشهای بی فایده و مسایل معیشتی و دنیوی هم چون خانواده و فرزندان و جمع مال مشغول نشده است.کودک فارغ از همه این افکار می تواند به راحتی آموزشها و تربیت لازم را پذیرا باشد .از این رو امام علی علیه السلام به فرزند خویش می فرماید))من تربیت تو را در این دوران آغاز کردم تا تو مجبور نشوی دست به تجربه دوباره بزنی ،و رنج و زحمت تجربه مجدد را تحمل کنی.

اهمیت تربیت کودک در نامه امیر مومنان علی (ع):

     نخست اینکه بخشی از تربیت آدمی ،حق تربیت دینی ،برای بهتر زندگی کردن در همین دنیاست؛برای نمونه رفتاری فردی و اجتماعی مناسب در رابطه به خود طبیعت و سایر انسانهاست و حتی در زمینه ارتباط با خدا ،از چیزهایی است که انسان باید بداند تا در زندگی به آنها عمل کند.بنابراین بهتر ان که از نخستین زمان ممکن برای آموزش و تربیت به تربیت کودک پرداخته شود تا او بتواند هرچه بهتر از زندگی بهره ببرد.

      دوم اینکه انسان در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر و عمیق تر تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و روحیه الگو پذیری و تقلید در او قوی تر است.اما هر چه سن بالاتر رود میزان تقلید و تاثیر پذیری کمتر می شود .بنابراین در دوران کودکی می توان به راحتی از این ویژگی در امر تربیت بهره جست.

     سوم اینکه انسان در دوران کودکی در اختیار والدین است و هنوز استقلال رای و نظر ندارد و برای والدین امکان تربیت بیشتر فراهم است.در بزرگسالی اگر هم استعداد تربیت در حد کودکی و جود داشته باشد که چنین نیست چون اختیار والدین کمتر است ،امکان کمتری برای تربیت وجود دارد .آنچه از تربیت مربوط به والدین است بیشتر مربوط به دوران کودکی و نوجوانی است و پس از این دوران فرزندان به طور معمول زندگی مستقل تشکیل می دهند و امر تربیت آنان به خودشان واگذار می شود .و دیگر کمتر تحت تاثیر والدین خود هستند و خود را از انها جدا می بینند و خود مستقلا زندگی خود را اداره می کنند و خود را از راهنمایی پدر و مادر تا حدود زیادی بی نیاز می بینند و تا جایی که بتواند سعی می کنند که زندگیشان را خودشان اداره کنند و در مورد مشکلات خودشان خود تصمیم بگیرند.و به همین علت بهترین زمان برای تربیت فرزندان دوران کودکی و نوجوانی است که هنوز فرزندان به ان حد از رشد ذهنی نرسیده اند که به تنهایی بتوانند در مورد زندگی خو د به تنهایی تصمیم بگیرند .بنابراین والدین باید بکوشند تا زمانی که فرزندان انها در دوران کودکی و نوجوانی هستند به تربیت انها بپردازند چرا که در این زمان فرزندان به حرف والدین خود بیشتر گوش می دهند پس باید بکوشند که افعال خوب و نیک را در انها پرورش دهندو راه و رسم زندگی را به انها بیاموزندتا در اینده فرد موفقی باشند.و باید تا می شود اعمال خوب را در همین دوران به کودک یاد داد تا فردا روز بتواند انها را در زندگی خود انها را به کار گیرد.


لزوم تربیت اجتماعی کودک:

     کودکان نمی توانند مستقل و جداگانه باقی بمانند ،ناگزیر روزی باید وارد اجتماع شوند ،بدیهی است حفظ موجودیت در برابر امواج خروشان اجتماع احتیاج به نیرومندی و تجهیزات روحی دارد هر پدر و مادری امیدوار است که فرزندش در زندگی اجتماعی آینده فردی موفق باشد ،بدون شک زندگی ارتباط با انسان های گوناگون است ،بطور مسلم برخورد و سازش با چهره های مختلف همانند،خشمگین ،حسود،پرتوقع کار هر کسی نمیباشد .بنابراین توانایی سازش در محیط اجتماعی نیازمند خصوصیات روحی و اخلاقی است که باید توسط پدران و مادران و مربیان پی ریزی گردد.

     به همین خاطر پدر و مادر و مربی وظیفه دارند که کودک را با دنیای پیرامونی او آشنا گردانند تا او بتواند در میان این همه آدمی که دور و بر او را فرا گرفته اند رفتار منطقی و معقولی از خود نشان بدهد و بتواند انتظارات خود را از جامعه به نحو احسن براورده کند و به او یاد بدهند که در موقعیتهای گوناگون چگونه برخورد کند که مناسب ان موقعیت و محیط است.

اهمیت و ضرورت تربیت کودک:

      اهمیت و ضرورت تربیت آدمی بر کسی پوشیده نیست ،هیچ مکتب ،مذهب و گروهی نیست که اهمیت و ضرورت تربیت انسان را انکارکند .اختلافات همه در اهدا ف و روشهاست.زیرا یکی از ویژگی های آدمی تربیت پذیری است و انزاب کتب و رسل برای تربیت و هدایت اوست.

    همه مکاتب ،مذاهب و ممالک برای تربیت آدمی در دوران کودکی به دلایل متعدد اهمیتی ویژه می دهند .اسلام نیز برای تربیت در دوران کودکی تاکید فراوان داشته ،ان را از جمله وظایف والدین و در شمار حقوق فرزندان می داند.

     همه کشورها با هر دین و مذهبی که دارند برای تربیت آدمی اهمیت زیادی قایل هستدو انسان را موجودی می دانند که تربیت پذیر است و بنابراین باید تربیت بشود تا از طریق تربیت بتواند استعدادهای خود را از حالت بالقوه با بالفعل درآورد .انسان با تربیت است که می توان خود را بشناسد و به استعدادهای درونی خود پی ببرد و آنها را به مرحله شکوفایی برساند.بنابراین همه ملتها بر این اصل توافق دارند که انسان باید تربیت شو د تا بتواند نمونه یک انسان کامل بشود و به همین خاطر هم به مسله تربیت اهمیت زیادی میدهند و برای ان ارزش و اعتبار قایل هستند و ان را ضروری می شمارند[3].

آغاز پرورش اخلاقی کودک:

     انسان براساس فطرت از آغاز تولد برای تربیت پذیری آمادگی دارد .بدیهی است هر چه این امر در سنین پایین تر انجام گیرد نتایج ان درخشان تر خواهد بود .در دوره ی خردی مغز کودک برای دریافت هر نوع تاثیراتی آمادگی دارد روی همین اصل کودک هر چه در اختیارش قرار گیرد فورا جذب می نماید.اخلاقی که در دوران کودکی کسب شده باشد در زندگی بعدی اثرات مهمی از خود بجای می گذارد .گویند مادری نزد دانشمندی رفته و گفت .فرزند من چهار ساله است ،از چه زمانی باید به تربیت او بپردازم ؟ان دانشمند جواب داد اگر تا کنون تربیت او را آغاز نکرده ای عمر او را بیهوده تلف نموده ای ،زیرا از زمانی که اولین تبسم بر لب فرزند ظاهر می شود ،زمان تربیت وی آغاز می گردد.

ساختمان اخلاقی کودک:

    پرورش اخلاقی کودک در اثر تعلیم و پیروی از رفتار دیگران متدرجا و بطور نامحسوس  تکمیل می گردد.اعمال و حرکاتی که روزانه از کودک صادر می شود ،به تنهایی هر یک کوچک و ناقابل است و اهمیت و تاثیر عمده ای ندارد بمنزله ذرات برف دانه دانه فرود می ایند و بتدریج هر ذره با ذره کوچکتر دیگر آمیخته می شود و بر اثر تراکم آنها بهمن های بزرگ و خطرناک را تشکیل می دهد.تکرار روز مره است که عاقبت باعث ایجاد عادت می شود و رفتار خوب وبد انسان را بوجود می اورد و ساختمان اخلاقی او را تشکیل می دهد.بنابراین باید مراقب رفتارهای کودکان خود باشیم و هر رفتاری را هر چند کوچک که از آنها سر می زند به دقت مورد بررسی قرار دهیم و آنها را بی اهمیت تلقی نکنیم و از کنار این حرکات به سادگی عبور نکنیم و آنها را به دقت مورد مطالعه قرار دهیم چرا که همین رفتارها در واقع نمود رفتاره های آنها در آینده خواهد شد و با استفاده از همین رفتارها می توانیم رفتارهایی را که برخلاف موازین شرعی است آنها را شناسایی کرد ه و این رفتارها را در جهت مطلوب سوق بدهیم .و رفتارهای انها را همیشه در نظر داشته باشیم تا بتوانیم رفتارهای مورد نظرمان را به انها ارایه بدهیم رفتارهایی که مطابق با موازین اسلامی است و از این طریق انهار را پیرو مکتب اهل بیت (ع) بار آوریم تا بتوانند شخص مفیدی برای جامعه اسلامی باشند.

غذای فکری کودکان:

     همانطور که کودکان از نظر جسمی نیازمند مواد غذایی می باشند ،ار لحاظ روحی نیز به غذای فکری احتیاج دارند و این نیازمندی را به وسیله  پرسشهای کودکانه انان ابراز می گردد.بنابراین سوالات انان را نمی توان به اهمیت تلقی کرد ،چه این پرسشها از یک نیاز طبیعی سرچشمه می گیرد و زمینه آشنایی انان را با محیط زندگی و جهان فراهم می سازد.روی این اصل ،یکی از اساسی ترین پایه های تربیت ،بر محور پاسخ های صحیح کودکان قرار داده شده است .پدران و مادران با بررسی این سوالات به روحیات انان پی برده ،بهتر خواهند توانست فرزندان خویش را پرورش دهند.بنابراین پدران و مادران باید با سوالات کودکان خود جواب های منطقی و معقولی بدهند و آنها را قانع کنند تا بتوانند بهتر با مشکلات خود کنار بیایند.و باید که سوالات فرزندان خود را بی پاسخ نگذارند چرا که ممکن است اگر پدر و مادر به سوالات فرزندان خود جواب ندهند آنها ممکن است به سراغ دیگران بروند و ممکن است که آنها به او جواب های غلط بدهند و افکار او را خراب کنند.

تعلیم و تربیت نوین:

      دانشمندان تربیت امروزه کودک را یک انسان تلقی می کنند ،برای دوران کودکی اهمیتی فراوان قایل می باشند و معتقدند که شخصیت آینده کودکان ارتباط مستقیمی با نحوه تعلیم و تربیت دوره کودکی و کیفیت ارتباط پدران و مادران با آنها ،. محیط تربیتی شان دارد.به سوالات کودکان اهمیت فراوان می دهند و سرسری گرفتن و یا پاسخها ی غیر صحیح دادن را عامل رکود و جمود فکری کودکان قلمداد می کنند.دانشمندان معتقدند که باید پدر و مادر به سوالات کودکان خود پاسخ های منطقی بدهند آنها را سرسری نگیرند و معتقدند که شخصیت آینده کودکان رابطه مستقیم با طرز برخورد والدین با فرزندان خود دارد و محیطی که انان در ان زندگی می کنند نیز تاثیر بسیار زیادی دارد که بتواند کودک را به شکلهای مختلفی بار بیاورد بنابراین باید محیطی سالم و مطلوب برای فرزندان خود درست کنند تا انها بتوانند دران زندگی راحتی داشته باشند.و کودک را در اجرا ی کارهایش آزاد بگذارند تا بتوان هر ان گونه که دلش می خواهد برخورد کند و هیچ گونه محدودیتی برای او فراهم نکنند.

تربیت اجتماعی چیست:

     وظیفه پدر و مادر در این جا پایان نمی پذیرد بلکه وظیفه تربیت بعهده دارند ،باید بتدریج فرزندان خود را به زندگی اجتماعی آشنا سازند تا آنها بتوانند در مراحل حساس و خطیر با دیگران جوشیده با دشواریها و ناهمواریها ی اجتماعی سازگار باشند .بنابراین پدران و مادران علاوه بر مسولیت های اخلاقی و دینی و ظیفه سنگین دیگری دارند که عبارت از آشنا ساختن فرزندان به راه  و رسم زندگی اجتماعی است.پدران و مادران وظیفه دارند که فرزندان خود را برای محیطی آماده سازند که با ان آشنایی چندانی ندارند و باید در اجتماعی زندگی کنند که همه با او غریبه هستند و باید به فرزند خود راه و رسم زندگی کردن سالم را به فرزندان خود یاد بدهند.پدر و مادر باید فرزندان خود را براساس موازین اجتماع پرورش دهند تا بتوانند رابطه بسیار خوبی با دیگران برقرار کنند.و بتوانند روابط اجتماعی سالمی با دیگران داشته باشند[4].

احیای شخصیت کودک:

      پدران و مادرانی که علاقه دارند فرزند با شخصیتی پرورش دهند لازم است از دوران کودکی به ان متوجه باشند و این خوی پسندیده را از اول در انان احیا نمایند.طفلی که در خانواده زبون و پست بار امده است ،کودکی که پدر و مادر با وی به عنوان یک انسان رفتار نکرده است و اورا یک عضو خانواده به حساب نیاورده اند  در بزرگی نمی توان از او. توقع استقلال و شخصیت داشت اوخود را انسان لایقی نمی داند و برای خویش شخصیتی نمی بیند .او یک موجود بدبختی است که از اول فرومایه و زبون بار امده است و مشکل است این خوی ناپسند را در خود تغییر دهد .تربیت صحیح و پرورش صفات پسندیده در کودک تنها در پرتو برنامه صحیح علمی و عملی میسر است.پدران و مادران باید به شخصیت کودک احترام بگذارند و او را به عنوان یکی از اعضای خانواده خود به حساب اورند و اگر در خانه ای بیش از یک فرزند وجود دارد باید در بین انها به مساوات رفتار شود و یکی را بر دیگری ترجیح ندهند که این کار باعث سرخوردگی کودک می شود .باید انتظارات کودکان را برآورده کرد و در جواب دادن به سوالهایی که دارند کوشا باشیم و به سوالات انها جواب خوب بدهیم.و سوالات انها را هیچ وقت بی پاسخ نگذاریم و تا حد ممکن به سوالات انها پاسخ بدهیم.

احترام به کودک:

 

    احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با کودک یکی از عوامل اساسی در ایجاد شخصیت کودک است.رهبر گرامی اسلام این برنامه بزرگ را در یک عبارت بسیار کوتاه بیان فرموده است و صریحا اجرای ان را به پبروان خود دستور داده است .رسول اکرم (ص)فرمودند((به فرزندان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با ان ها معاشرت کنید.)) کسانی که می خواهند فرزند با شخصیت بپرورند قطعا باید به آموزش عمیق و عالمانه رسول اکرم (ص) عمل کنند .پدران و مادرانی که فرزندان خود را احترام نمی کنند و بار رفتار زشت و ناپسند خود انان را توهین و تحقیر می نمایند ،نمی توانند فرزندان ارزنده و با شخصیت تربیت کنند .پدران و مادرانی که دوست دارند فرزندانی خوب و صالح تحویل جامعه دهند باید به کودک خود با احترام کامل رفتار کنند و کوچکترین توهین و اهانتی به او نکنند چرا که باعث می شود کودک خودش را شخصی بداند که لایق احترام و ارزش نیست  و خودش را در مقابل دیگران کوچک بداند به همین خاطر پدران و مادران باید نهایت احترام و توجه را به فرزندان خود داشته باشند.اگر کودکی که نسبت به او بی احترامی می شود بخواهد وارد جامعه شود قطعا شخصی سرخورده خواهد شد و نخواهد توانست که با دیگران رابطه سالمی داشته باشد و قطعا این کودک نخواهد توانست که در زندگی شخص موفقی شود و همیشه با این فکر به سر خواهد برد که او شخصی نالایق است و نمی تواند رشد و پیشرفتی در جامعه داشته باشد و همیش خود را از دیگران پایین تر خواهد دید که او شخصی بی ارزش است که هیچ کس به او احترام نمی گذارد و اصلا لایق احترام گذاشتن از سوی دیگران نیست.

شرکت پدر در بازی کودک:

    بازی بزرگسالان با کودکان در برنامه های تربیتی امروزه مهم تلقی شده است.و دانشمندان روان شناسی این امر را از وظایف تربیتی پدران و مادران دانسته و به کاربستن این دستور را در کتابهای خود با اولیای کودکان توصیه می کنند.پیشوایان بزرگ اسلام به این اصل بزرگ تربیتی توجه کامل داشته و درباره ان به مسلمین سفارش لازم را نموده اند.بازی با کودکان از مستحبات دینی است .رسول اکرم (ص)فرمودند((ان کس که نزد او کودکی است باید در پرورش وی کودکانه رفتار کند.))

     حضرت علی علیه السلام می فرماید((کسی که در نزد او کودکی است باید در تربیت او خود را تا سرحد طفولیت و کودکی تنزل دهد)).

     بنابراین و بر طبق روایات از معصومین (ع)بازی کردن بزرگسالان بخصوص پدر و مادر در تربیت کودک بسیار موثر است  پدر و مادری می توانند در قالب همین بازیها برنامه های تربیتی خود را به فرزندان شان القا کنند و از این لحاظ بچه ها را آزاد بگذارند که به راحتی به بازی و تفریح مشغول باشندو هم برنامه هایشان را در مورد فرزندان شان اجرا کنند.

همبازی شدن با کودک:

    اصولا بازی برای کودک وسیله ای است جهت شناسایی جهانی که در ان زندگی می کند و نیز راه شناخت امکاناتی است که در اطراف خود قرار دارد و از این طریق است که رشد شخصیت و سلامت و نشاط کودک تحقق می یابد.از راه بازی است که کودک مقصود و منظور خود را عملا بیان می کند و با محیط و جامعه اش پیوند می خورد بازی در زندگی کودک نقش اساسی و حیاتی ایفا می کند .کودکان از بازی و ورزش لذت می برند و رشد می یابند و در عین حال ضمن لذت بردن فرصت های خوبی برای بیان احساسات و عواطف خود پیدا می کنند .در این موقعیت است که انان بتدریج راه کنترل احساسات را فرا می گیرند و از نظر رشد عقلی و اجتماعی و در عین بازی با مسایل و مشکلات مختلفی روبرو گردیده و با تلاش و کوشش فراوان سعی در جهت حل انها  دارند.لذا بطور طبیعی راههای مقابله با مشکلات زندگی را به خوبی فرا می گیرند و روح تعاون و دوستی در وجود انان تقویت می گردد .از طریق بازی ها و ورزشها بسیاری از هدف های اساسی تربیتی  حتی اموزش را می توان بطور غیر مستقیم در شخصیت کودک القا نمود و به هدف های مذکور دست یافت.با توجه به اهمیتی که پرورش غیر مستقیم در این دوره دارد .از دیدگاه تربیتی اسلام بازی برای کودک بخصوص درهفت سال اول زندگی نقش بسیار اساسی و حیاتی دارد .هنگام بازی است که خود کودک تجربه می کند ،می امورد ،رعایت دیگران را می کند،و مهارت فرا می گیرد ،سعی و تلاش می کند،دقت به خرج می دهد ،کنجکاوی می کند ،چگونه سخن گفتن در برخوردها را فرا می گیرد،و نیز با نحوه استفاده از اندام های حسی و حرکتی آشنا می گردد ،سازگاری با دیگران را فرا می گیرد ،نظم و انضباط را  در حین بازی می آموزد ونیز یا می گیرد که چگونه حق دیگران را در کارها رعایت کند .یکی از راهها ی شخصیت دادن به کودکان شرکت بزرگسالان در بازی های آنهاست .وقتی که بزرگسالان خود را تنزل میدهند و در بازی کودکان شرکت می کنند و با آنها در کارهای کودکانه مساعدت می نمایند روح طفل از شادی لبریز می شود و از خوشحالی به هیجان می آید کودک احساس می کند که کار او آنقدر ارزنده است که والدینش با او همکاری می کنند.

راههای شخصیت دادن به کودک:

1-یکی از راهها ی شخصیت دادن به کودک سلام کردن به کودک است .رسول اکرم (ص) می فرمایند((پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم یکی از آنها سلام کردن به کودک است این اعمال را انجام می دهم تا پس از من در بین مسلمین رایج گردد)).کودکی که به او سلام کنند و بدین وسیله از وی احترام نمایند لیاقت و شایستگی خود را باور می کند و از کودکی احساس می کند که دیگران برای او اهمیت و ارزش قایلند.

2-وفای به عهد: وقتی اولیا و مربیان جهت تشویق کودک به او وعده ای می دهند کودک از انان توقع دارد که به وعده خود عمل کنند در این صورت اگر اولیا به وعده خود عمل نکنند کودک اعتماد ش نسبت به آنها سلب می گردد و دیگر توجهی به آنها نمی کند.

امام کاظم علیه السلام میفرمایند((زمانی که به کودکان وعده ای دادید به ان وفا کنید ،زیرا آنها فکر می کنند که شما روزی رسان آنها هستید)).

 3-حلم و بردباری : تربیت و آموزش کودکان باید توام با مهر و محبت و گذشت باشد و با نرمی با آنها برخورد شود و به آنها کمک و یاری گردد.در برخورد با کودکان باید به ویژگی های وی توجه داشت و در مقابل جنب و جوش و جست و خیز او باید صبر و حوصله به خرج داد .رسول اکرم (ص)می فرمایند((شیطنت و جنب و جوش کودک در خردسالی نشانگر فزونی تحمل او در بزرگسالی است )) .شلوغی و شیطنت یک حالت طبیعی در کودکان است و والدین نباید ان را غیر طبیعی بپندارند و با شدت و تندی از ان جلوگیری کنند بلکه در این موارد باید رفتاری ملایم و بردبارانه از خود نشان دهند.همچنین مربی در برخورد با کودکان خشن و سخت گیر باشد چون با خشونت و سخت دلی نمیتوان ان را اصلاح کرد.پس باید در برخورد با کودکان با ملایمت و نرمی رفتار کرد تا آنها آزرده خاطر نشوند و باید همیشه در کارهایی که انجام آنها برای او سخت است به او کمک کرد .و همچنین مانع جست و خیز کودکان نیز نشویم و آنها را آزاد بگذاریم تا هر طور که دلشان می خواهد رفتار کنند چرا که به گفته رسول اکرم (ص) این جنب و جوش در دوران کودکی یکی از علایم صبور بودن بچه ها در دوران بزرگسالی خواهد بود پس نباید جلوی شیطنت بچه ها را گرفت و آنها را از انجام کارهای دلخواه شان منع کرد و به آنها امرو نهی بی جا کرد.

 نیاز های کودک:

    رسول اکرم (ص) به همه انسانها اعلام می کند.((همانطور که پدران و مادران حقوقی بر فرزندان خود دارند ،فرزندان در صورت ترک ان حقوق عاق و ناخوش و نافرمان محسوب می شوند فرزندان نیز حقوقی بر پدران و مادران دارند که پدران و مادران در صورت رعایت نکردن ان عاق فرزندان بگردند)).([5]1) پدر و مادر هم باید تمام نیازمندی های کودک خود را تامین نمایند .کودکی که به دنیا میآید دارای غرایز و تمایلات  گوناگونی است چون او هم موجود زنده ای است که مانند هر موجود زنده دیگر به غذا و حمایت و بالاخره به هر چه در رشد او موثر است نیازمند می باشد و چون پدر و مادر و یا مربی باید حاجات و نیازمندی های کودک را که مسلم اوست بشناسند.

نیازمندی های جسمانی کودک:

     نمو جسمانی کودک با فراهم امدن وسایل ماد ی امکان پذیر است که خواسته های بدنی او را اشباع نماید ،این رشد و نمو با غذا ،بهداشت کافی و آب و هوا و مسکن و خواب و استراحت و بازی و امثال ان بدست میاید .هرکودک برحسب اختلاف سن با حالات صحت و بیماری حاجات مختلفی دارد ،نوع غذا و مقدار ان و خوابی که کودک در سالهای اول زندگی بدان نیاز دارد با سالهای بعد متفاوت است احتیاجات کودک در رشد و نمو جسمانی ،در غریزه کاوش و تمایل او به غذا تجلی می کند و رفتار او از این احتیاج حکایت می کند .پس فرزند از نظر غذا حقی بر پدر و مادر دارد و باید از نظر غذا نیازمندی های کودک تامین شود.[6]

پرورش روح و جسم کودک:

     در تمام دنیا و در همه مراکز پرورش در شرق و غرب به جنبه های مادی و جسم کودک توجه دارند غذا ،لباس ،اسباب بازی ،سلامت و بهداشت و ورزش و استحمام مورد مراقبت های دقیق قرار می گیرد.در صورتی که در فرهنگ اسلامی جسم و سلامت تن همراه با سلامت روح و روان مطرح است .لباس زیبا ،غذای خوب همراه با اخلاق نیکو و ادب صحیح مورد توجه است .هم باید کودکان خود را به ورزش و بازی واداریم و هم آنها را به عبادت دینی و مراسم مذهبی و ایثار و فداکاری تمرین داده و تشویق کنیم.هم باید وزن کودک را در نظر داشت و هم باید میزان اخلاق و رفتار نیکو و شایسته را در نظر گرفت و هم لباس زیبا برای کودک لازم است .هم نام نیکو و این از ویژگی مکتب اسلام است که جسم و جان و روح و روان به هر دو در تربیت اسلامی توجه کافی می شود.

    رسول اکرم (ص)می فرمایند:((به کودکان خود اکرام و با انان خوش رفتاری کنید و ادب صحیح و لازم به انان بیاموزید)) .[7]

حضرت علی علیه السلام می فرمایند(( بهترین ارثی که پدران و مادران می توانند به فرزندان خویش دهند ادب و تربیت صحیح است.)) 2

پرورش و تربیت اجتماعی کودک:

    همانطور که زمینه های اخلاقی و دینی توسط پدر و مادر در محیط خانه پی ریزی می گردد تربیت اجتماعی هم ازآغاز  کودکی باید در محیط خانه بتدریج پایه گذاری شود .بسیاری از پدران و مادران براساس تربیت کهنه به کودکان خو مجال سخن گفتن و اظهار نظر نمی دهند و کودک همچون موجودی ساکت و بیجان پرورش می یاید و حال آنکه تربیت نوین کودک را یک انسان کامل تلقی کرده و به او حق می دهد که شخصیتش مورد احترام دیگران قرار گرفته به خود متکی بوده و دارای رای و نظر باشد.

بنابراین پدران و مادران باید به تدریج در محیط خانه روحیات اجتماعی را در کودکان پرورش دهند پس از محیط خانه ،مدرسه وظیفه دشواری در تربیت اجتماعی کودکان به عهده دارد .وظیفه اساسی معلمان و مربیان مدارس این نیست که کودکان را تنها به گوش دادن وادار سازندو مغز انان را از معلومات پرسازند.بلکه برعکس باید برای آنها محیطی در خور زندگی به وجود آورده و اصول اجتماعی را به آنها تعلیم دهند.

رعایت اصول زیر برای پرورش اجتماعی کودکان ضروری به نظر میرسد:

1- اجازه دهید کودکان شما سوالات خود را مطرح کنند و با گشاده رویی و با زبان کودکانه جواب آنها را بدهید و هرگز با عصبانیت و ناراحتی انان را سرکوب ننمایید.

2- در مهمانی هایی که ترتیب داده می شود آنان را شرکت داده و اجازه دهید در حدود معلومات اظهار نظر نموده و در برابر دیگران سخن بگویند.

3- بکوشید حس همدردی و همکاری در آنان زیاد گردد و از این رهگذر رضایت خاطری برایشان فراهم اید.

4- از آغاز کودکی روحیه کار و فعالیت را در آنها به وجود آورید تا در آینده از تصادم و برخورد گریزان نباشند.

5- واقعیت زندگی را همانطوری که در خارج وجود دارد برایشان تشریح نمایید تا از تلخ و شیرین ان آگاهی داشته باشند .

 

دانش آموختن به کودک:

 پیغمبر اسلام (ص) با سواد نمودن کودک را یکی از حقوق کودک بر پدر و مادر میداند از جمله حقوق فرزند بر پدر و مادر سه چیز است: اسم زیبا برای او انتخاب کند، نوشتن را برای او بیاموزد و بهنگام بلوغ برای او همسر برگزیند. [8]

در اعلامیه حقوق بشر تربیت را یکی از حقوق انسانی دانسته و تعلیم ابتدایی را برای او ضروری دانسته و اجباری شمرده است. 2

چون آینده و سرنوشت کودک در دست پدر است پیغمبر اسلام (ص) با سواد نمودن کودک را در نخستین مرحله ،از وظایف اساسی پدر قلمداد کرده است چون فرزند او باید بر زندگی غلبه نماید و برای مبارزه در عرصه حیات مسلح باشد.و هیچ سلاحی نیرومندتر از سلاح علم نیست لذا تعلیمات ابتدایی که پیغمبر اسلام (ص) (بعنوان تعلیم خواندن و نوشتن معرفی کرده است)تقریبا در قسمت اعظمی از جهان اجباری است. و لذا دانش آموختن به کودکان یکی از وظایف اساسی والدین است که آنها وظیفه دارند که به فرزندان خود سواد خواندن و نوشتن را بیاموزند و این وظیفه ای است که اگر پدر و مادر از ان سرباز زنند باعث خواهد شد که فرزندان آنها افرادی بی سواد بار بیایند که فردا روز سربار جامعه خواهند شد .از این رو بر پدر و مادر است که فرزندان خود را با خواندن و نوشتن حتی در سطح ابتدایی ان آشنا سازند .و این وظیفه ای است که در اکثر کشورهای جهان به ان تاکید شده است و یادگیری خواندن و نوشتن تا دوره ابتدایی اجباری است و همه موظف اند که فرزندان خود را برای یادگیری به مدرسه بفرستند.

آموزش نماز به کودکان:

     در سیره معصومان (ع) اهتمام زیادی به آموزش نماز به کودکان شده است .براساس سیره معصومان (ع) سن شروع نماز به کودکان هفت سالگی است .در روایتی آمده است امام صادق (ع) به یکی از یاران خود فرمود((ما بچه هایمان را از پنج سالگی به نماز خواندن دستود می دهیم ؛اما شما فرزندانتان را از هفت سالگی به نماز خواندن امر کنید)). [9]

سهل گیری در آموزش نماز به کودکان: معصومان (ع) در آموزش نماز    به کودکان توانایی و ظرفیت آنان را در نظر می گرفتند .از این رو در آموزش نماز به آنان و عادت دادن کودکان به نماز بر آنان سخت نمی گرفتند و تا جایی که می توانستند خواندن نماز را بر آنان آسان می گرفتند تا موجب سختی آنان نگردد و آنها از نماز زده نشوند و جوری باش که آنها به نماز رغبت نشان دهند و رعایت بسیاری از آداب و مستحبات نماز را از آنان نمی خواستند .در روایات متعددی با این موضوع اشاره شده است که ائمه (ع) به کودکان دستور می دادند نماز ظهر و عصر را با هم بخوانند و نماز مغرب و عشأ را نیز با هم بخوانند ؛در حالی که بزرگسالان این چهار نماز را در چهار وقت جداگانه می خواندند .فضیل بن سیار می گوید :علی بن حسین به کودکان دستور میداد نماز مغرب و عشا را با هم بخوانند و می فرمود این بهتر از ان است که بخوابند و نماز عشای ان قضا بشود. 2

همچنین روایت شده است :

   امام زین العابدین (ع) کودکانی را که نزد او بودند وا می داشت تا نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را در یک وقت بخوانند . به او اعتراض شد و ایشان فرمود این کار  برای انان

سبک تر است و بهتر می توانند به انجام ان می شتابند و موجب می شود نماز را ضایع نکنند و نخوابند تا نماز انان قضا شود و به کار دیگری مشغول شوند. 3

روش انان در نماز خواندن شیوه ی عملی بود ؛یعنی خود انان به صورت عملی ان را می خواندند تا دیگران شیوه نماز خواندن را بیاموزند و نکات فرعی و نیز اشتباهات احتمالی افراد در نماز را نیز در فرصتهای مناسب به انان تذکر می دادند تا انان بتوانند به شیوه ای درست نماز خود را بخوانند .و در نماز خواندن به کودکان خود سخت نمی گرفتند و به بقیه هم توصیه می کردند که برای نماز خواندن فرزندان خود سخت گیری نکنند.

پرورش ایمان در کودک:

    کودک قبل از ان که عقلش به فعلیت برسد و قادر به درک مطلب علمی گردد فطرت توحید ی و عواطف اخلاقی در او فعلیت دارد و برای پذیرش تربیت آماده است .لازم است پدر و مادر به ارزش این فرصت مهم متوجه باشند و از بیداری فطرت ایمانی و احساسات کودک حداکثر استفاده را بنمایند و از هنگام طفولیت در روان وی ایمان به خدا و سجایای اخلاقی را پرورش دهند و پیش ار انکه عقلش به خوبی شکفته شود و در راه تحصیل علم و در ک حقایق عقلانی قدم بردارد طفلی پاک نهاد و با ایمان و خوش اخلاق و مورد اعتماد بار آید .پرورش ایمان و اخلاق پسندیده در دوران کودکی یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام است.کودکانی که از اول با ایمان به خدا تربیت می شوند اراده ای قوی و ایمانی نیرومند دارند.از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشان ایمان از خلال گفتار ورفتارشان به خوبی مشهود است.

پرورش صحیح احساسات پایه اساسی تعالی روان است .والدین و مربیان باید متوجه باشند که در راه تربیت بزرگتر ین یار و مدد کار ان هاست.ایمان واعتقاد مشعلی است که تاریک ترین راه ها را روشن می کند و وجدان ها را حساس و بیدار می سازد.

هر کجا که منحرفی وجود داشته باشد او را به آسانی به سوی راستی هدایت می کند .نیل به سعادت و وصول به کمال لایق انسانی بدون پرورش ایمان و سجایای اخلاقی ممکن نیست و اساس ان در دوران کودکی پی ریزی می شود.

    برای این که کودکان از اول مومن و خدا پرست تربیت شوند لازم است بین جسم  جان انها نیز از نظر ایمانی هماهنگی برقرار باشد به همین جهت اسلام از طرفی پدران و مادران را مکلف نموده است که فرزندان را به خدا متوجه کنند و به انان خدا پرستی وتعالیم دینی را بیاموزند و از طرف دیگر دستور داده است اطفال را به نماز و عبادت تمرینی وادار کنند.به همین خاطر پدران و مادران باید از دوران کودکی فرزندان خود را با تعالیم دین اسلام آشنا کنند و آنها را وادار به نماز خواندن و عبادت خداوند کنند البته نه با زور و اجبار چرا که باعث می شود که کودکان با رغبت و علاقه به سوی نماز و راز ونیاز با خدا تمایل پیدا نکنند.پس باید از همان دوران کودکی که قلب کودک خالی از هرگونه تعالیمی است به پرورش او اقدام کرد و جلوی هر بذری را که می تواند در ان کشت شود را گرفت و قلب کودک را براساس تعالیم دین اسلام پرورش داد و بذرهای ایمان و خوش اخلاقی و خدا پرستی را در قلب کودک کاشت قبل از انکه قلب کودک با بذرهای بد و ناجور پر شود.

عواطف کودک:  

      یکی از مهمترین وظایف دینی و علمی پدران و مادران ،توجه کامل به پرورش احساسات کودکان و مراقبت در تربیت عواطف انان است.احساس عاطفی در کودکان خیلی زود بیدار می شود .در موقعی که دستگاه عقل کودک به کلی خاموش است و کمترین درک و استدلالی ندارند ،در موقعی که قوای بدن کودک در نهایت ضعف و ناتوانی است ،شعور عاطفی در وی بیدار و آماده پذیرش تربیت است.غفلت پدر و مادر در این اوقات حساس می تواند آثار نامطلوبی در روان کودک بگذارد و او را بد بار بیاورد.برای شناخت خوی کودک و تشخیص احساسات خوب و بد او لازم است پدر و مادر از دوران اول کودکی طفل را تحت مراقبت قرار دهند و در حرکات او دقت نمایند .اگر کودک دارای احساسات غیرمادی باشد بدون تردید از خلال اعمال ووضع  رفتار او اشکار می گردد و پدران و مادران باهوش  می توانند از حرکات کودک به ساختمان عاطفی و روانی کود ک پی ببرند.

بنابراین پدر و مادر باید مراقب رفتارهای فرزندان خود نیز باشند چرا که رفتار آنها نشانگر ساختمان درونی آنها نیز هست و با استفاده از همین رفتارها می توانند برنامه های تربیتی مناسبی برای فرزندان خود داشته باشند.پدر و مادر برای تشخیص احساسات خوب و بد فرزندان خود باید تمام حرکات فرزندان خود را تحت نظر بگیرند و با استفاده از همین عواطف که در دوران کودکی برخلاف عقل و شعور آنها بیدار است به تربیت کودک خود بپردازند و آنها را به راه درست هدایت کنند.

در روایات اسلامی محبت به کودک به صورت های مختلف توصیه شده است و اولیای اسلام به پیروان خود در این باره سفارش های لازم را کرده اند.

پیغمبر اسلام (ص) می فرمایند:((کسی که به کودکان مسلمین رحمت و محبت نکند و بزرگسالان را احترام ننمایند از ما مسلمانان نیست))  [10]

امام صادق علیه السلام می فرمایند((مردی که نسبت به فرزند خویش محبت بسیار دارد مشمول رحمت و عنایت خداوند قرار دارد)) [11]

با توجه به این روایات ا زمعصومین (ع) می توان به اهمیت محبت به کودک توسط پدر و مادر پی برد که پدر و مادر باید به فرزندان خود احترام بگذارند و یکی از وظایف پدران و مادران است که به عواطف فرزندان خود توجه داشته باشند.و نسبت به احساسات فرزندان خود بی مسولیت نباشند و به عواطف فرزندان خود احترام بگذارند.

سیر تربیت دینی کودک:

     اسلام برای تربیت و ساختن جامعه ای نمونه ،اصول و روشهایی را ارایه داده است ،این اصول و روشها تحت عناوین احکام و دستورات زندگی از قبل از تولد و پیش از مرحله تشکیل خانواده و برخی بعد از ازدواج و تولد نوزاد به کار می رود و انتخاب همسر نحوه تشکیل خانواده ،حقوق متقابل زن و شوهر ،شرایط چگونگی تشکیل نطفه ،حالات و رفتار مادر در هنگام بارداری ،نام گذاری کودک در این ایام ،مقررات شیر خوارگی ...همه و همه از اموری هستند که در حالات و ویژگی ها و خوی و خصلتهای طفل اثر می گذارند.به طور کلی میتوان مراحل رشد و تربیت از دیدگاه اسلام را در دوران پیش از تولد و بعد از تولد بررسی کرد.

مسولیت تربیت از نظر روایات و احادیث:

    پدر و مادر از نظر تربیت فرزندان شان مسولند .پیامبر اکرم (ص) فرمودند((فرزندان خود را تربیت کنید ،به راستی که شما درباره آنها مورد سوال واقع خواهید شد.)).

امام سجاد علیه السلام در باره حق فرزند می فرمایند: ((و اما حق فرزندت به تو این است که بدانی وجود او از توست و اعمال نیک و بد او در این دنیا وابسته به توست ،تو در برابر خوب تربیت کردن و راهنمایی کردن او به سوی پروردگار و اطاعت و ی مسول هستی ،پس عمل تو درباره او همانند عمل کسی باشد که می داند در نیکی کردن به او ،پاداش و در کوتاهی نسبت به او ،کیفر می بیند.)).

از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که می فرمایند((فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید .1-دوستی پیامبرتان   2-دوستی اهل بیت (ع)       3-خواندن قرآن ))

همچنین از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود((وقتی معلم به کودک نام خدا را بیاموزد برای معلم و کودک و پدر و مادرش برگه آزادی از اتش جهنم را نوشته است )) بنابراین پدر و مادر باید در تربیت فرزند خود بکوشند و آنها را با تعالیم دینی آشنا سازند و به آنها براساس گفته پیغمبر قرآن خواندن را بیاموزند.و خود را در برابر تربیت فرزندان خود مسول بدانند و در تربیت آنها براساس دین اسلام کوتاهی نکنند.

انتخاب همسر وایجاد نسل:

   الف: انتخاب همسر

معمولا دانشمندان تربیت و پرورش ،برنامه ها ی تربیتی خود را از هنگامی آغاز می کنند که چشم و گوش بچه ها باز شده است و به عبارت دیگر ممیز شده اند و اهل تشخیص باشند ولی از آنجا که آیین مقدس اسلام همیشه برنامه هایش اصولی و زیر بنایی است برنامه ها ی تربیتی خود را در مورد کودکان از پیش از ازدواج پدر و مادر در آغاز کرده است و در روایات و احادیث تاکید فراوان بر این مهم دارد.

پیامبر اکرم(ص) در همین رابطه می فرمایند))برای نطفه ها ی خود همسران شایسته انتخاب کنید زیرا که زنان همانند برادران و خواهران خود می زایند))  [12]

و نیز فرمودند((با خانواده هایی صالح ازدواج کنید که سجایای اخلاقی از خانواده به فرزندان اتصال دارد))2  

با توجه به احادیث و روایات و آنچه گفته شد ه مشخص می شود برنامه بنیادین تربیت اسلامی از زمان انتخاب همسر آغاز می شود.زیرا زن و مرد هر کدام به عنوان والدین فرزند در القا رفتار و خصوصیات خود نقش مهمی دارند .لذا طبق فرمایش رسول اکرم (ص) باید برای فرزندان خود همسران شایسته انتخاب کنیم و این اولین دستور تربیتی است که اسلام می دهد.

آیین مقدس اسلام به پیروان و طرفداران و دوستداران خود دستور می دهد که با هم کیشان خود ازدواج کنید و ازدواج آنها مبنای درست و محکم داشته باشد.و اولین سنگ بنای خانواده با اطمینان و درست کاری گذاشته شود.

بنابر توصیه های بالا و بر طبق روایات و احادیث معصومین (ع) باید مراقب باشیم که با چه کسانی ازدواج می کنیم زیرا انتخاب همسر در روحیات فرزند نقش بسیار اساسی دارد زیرا بر طبق روایات فرزندان بیشتر به برادران و خواهران همسر شباهت دارند و خلق و خوی آنها بر اساس خلق و خوی دایی ها و خاله هایشان  است.و باید قبل از هر چیزی در انتخاب همسر دقت کنیم چرا که نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت فرزند دارد به همین خاطر اسلام  تاکید می کند که ابتدا ببینید که نطفه خود را می خواهید در کجا قرار دهید .چرا که صفاتی که پدر و مادر دارند از طریق ژن ها به فرزندان آنها منتقل می شود و در روحیات آنها تاثیر می گذارد و شخصیتشان شکل می گیرد.

ب:قانون وراثت

      از نظر علم ثابت شده است که صفات پدر و مادر ،صفات ظاهری ،نظیر شکل و شباهت ،صفات باطنی ،نظیر شجاعت ،سخاوت ،بخل و حسادت ،و چه صفات خوب و بد بواسطه ژنها که در سلولها است به اولاد منتقل می شود و معمولا از نظر شکل یا شباهت یا به پدر و یا مادر و یا به هر دو ی آنها شباهت دارئد.

سالها قبل از آنکه مسله ژن و عامل وراثت کشف شود پیامبر اکرم (ص) در جواب مرد انصاری که گفته بود همسر او زن عفیفی است و دختر عموی او می باشد و تا ده پشت خودش نیز نژاد حبشی ندارند در صورتیکه فرزندش رنگین پوست است فرمودند که تو 99عرق و ویژگی داری و همسرت نیز 99عرق و ویژگی دارد آنگاه که آمیزش انجام می گیرد هر یک  از این ویژگی ها از

خدا می خواهد که نوزاد مطابق با شکل و هیبت او به دنیا بیاید و آنچه همسر تو برای تو زاییده است جر یکی از عروق تو یا همسرت نیست.

به طور کلی می توان نتیجه گرفت که شرایط تشکیل نطفه انسان فوق العاده پر اهمیت است و برخورداری زوجین از یک نگرش مثبت و انگیزه غنی نسبت به فرزند اوری و تشکیل خانواده ،پرهیز از خستگی جسمی ،کم خوابی ،آزردگی روانی و آشفتگی عاطفی ،برخورداری از چهره ای گشاده و احساسی خوشایند و قلبی آرام حداقل شرایط لازم برای تشکیل نطفه است و آغاز تکوین شخصیت انسانی دیگر است.بنابراین ممکن است که ویژگی های فرزند به پدر یا مادر یا هر دوی آنها شباهت داشته باشد.اما احتمال اینکه بیشتر به مادر شباهت داشته باشند چه از لحاظ ظاهری وچه از لحاظ باطنی  بیشتر است.

ج:انگیزه فرزند دار شدن

     بعد از انتخاب همسر مناسب و مطمئن از سلامت روحی و جسمی و عدم مشکل از لحاظ وراثت ،اگر پدر و مادری دریافتند که می توانند مسئولیت های فرزند را بپذیرند و فرزندی با روش صحیح تربیت و پرورش دهند نوبت به انعقاد نطفه می رسد .چرا که فرزندی که بوجود می اید امانتی الهی است که خداوند به سوی انسانها از روی لطف و رحمتش می فرستد .بنابراین انسان باید کمر همت را در پرورش صحیح فرزند به کار بندد و این مسئله را بی اهمیت نپندارد.

    به طور کلی باید گفت که آنچه در ارتباط با نقش ارث در انتقال ژنها و تشکیل نطفه فوق العاده اهمیت دارد ،شرایط زیستی و روانی حاکم بر زمان تشکیل نطفه دارد .به عبارت دیگر یکی از مهمترین و حساس ترین و سرنوشت ساز ترین لحظات حیات ،هنگام تشکیل نطفه است[13] .

پرورش دینی کودک:

     

    والدین و مربیان باید از آغاز تولد و کودکی با نوادگان در راه آگاهی و رشد فکری آنها تلاش کنند.مقصود از آگاهی و رشد فکری این است که طفل را از لحاظ دینی و سیاسی وابسته به اسلام و از لحاظ نظام و قانون وابسته به قرآن مجید و از لحاظ عزت و مجد وابسته به تاریخ و از لحاظ روح و فکر وابسته به فرهنگ اسلام و از لحاظ تحرک و شعار وابسته به تبلیغات اسلامی بار آورند و بپرورانند.

اسلام عزیز برای اینکه مراحل زندگی و لحظات برنامه دارد و تمام این برنامه ها باعث رشد روح و فرهنگ اسلامی می شود.در اسلام در هر زمینه ای مسئله دارد برای جسم ،فکر ،مادیات،و معنویات و برای همه و  همه چیز برنامه دارد کودک از زمانی که می فهمد و فکر می کند باید به او مسایل دینی و اجتماع و قوانین را آموخت و کسی که مسئول آموختن است فرق نمی کند والدین و مربیان یا کسان دیگر ،بار امانتی به دوشش می افتد که باید از عهده ان به خوبی براید .کودک باید در همان لحظه های کودکی با مسایل دین آشنا شود بسته به تناسب روح و فکر و سن او.

1-   ارتباط با خدا:

      امام سجاد (ع) می فرماید: که پدر و مادر باید کودک را با خداوند آشنا کنند و این جز یکی از وظایف آنهاست به او بیاموزند که آنچه در اطراف اوست از کجا آمده است.البته گروهی از کودکان هستند که در همان سنین کم بسیار سوال می کنند در مورد جهان اطراف و درمورد خدا باید به این کودکان جواب داد و این حس آنها را در جهت و مسیر عالی هدایت کرد .باید تلاش کنیم که اسلام را قبل از هر آلودگی در روح او بنشانیم و زبان او را با ذکر قرآن معطر کنیم. بنابراین دیگر شاهد نخواهیم بود که فرزندانمان در اثر خلا روح و فکر به سراغ چیزهای مخرب و فکرهای سو بروند.اسلام که برنامه های گسترده و ریز و درشت دارد از پدران و مادران تقاضا می کند که سعی و همت خود را در جهت پرورش مناسب کودک مبذول دارند .کودک باید بیاموزد که هیچ چیز جز خدا واقعی نیست و هر چیز غیر از خدا فنا پذیر است و چنگ زدن به ریسمان محکم الهی را به آنها تعلیم دهد .همانگونه که امام علی علیه السلام به فرزندش می فرماید((کدام وسیله از رابطه ای که تو با خدای متعال داری در صورتی که به ان چنگ بزنی محکم تر و مطمئن تر است)).

2-                       اموزش احکام و دین:

     به اطفال به تناسب سن کم آنها باید احکام دین را آموزش داد این آگاهیها روشنگر ذهن و روح هستند والدین باید توجه داشته باشند و به مسایل توجه نشان دهند و خود نیز به ان عمل کنند تا کودک نیز به ان ها عمل کند.

     روزی پیامبر اکرم (ص) با دیدن بعضی از کودکان فرمودند((وای به حال کودکان آخر الزمان از دست پدرانشان )) عرض شد یا رسول الله از پدران مشرک آنها فرمود((نه بلکه از پدران مسلمان شان که چیزی از فرایض را به آنها نمی آموزند و اگر فرزندان خود بخواهند درصدد اموزش باشند آنها را از این امر باز می دارند و تنها به این دل خوش می کنند که فرزندان شان بهره ی ناچیزی از دنیا به دست اورند من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند.)) [14]

    والدین و مربیان نیزوظیفه دارند  و باید همت به خرج دهند و کودکان را به احکام و دستورات پیامبر آشنا کنند و حتی در این زمینه تا جایی که می توانند تلاش کنند و از هیچ کوششی دریغ نکنند.این وظیفه والدین و مربیان کودک است که او را با مسایل دینی و احکام اسلامی از جمله نماز ،روزه ،دعا و ...آشنا کنند .این وظیفه ای است که بر دوش والدین است که فرزندان خود را براساس تعالیم دین پرورش دهند و از انها افرادی سالم و با ایمان و با تقوا بسازند.

حضرت علی علیه السلام در مورد خواندن قرآن درنهج البلاغه می فرمایند:

((قرآن را بیاموزید که بهترین گفته هاست و در ان تفقه کنید که ان بهار (و نشاط بخش )قلب هاست ،از روشنایی ان شفا بجویید که شفا بخش بیماری های سینه هاست ،ان را به خوبی تلاوت کنید که سود بخش ترین داستان هاست )). (  [15]  )

و همچنین درجایی دیگر میفرمایند:

((خدا را ،خدا را ، ای مردم! به خدا توجه کنید ! در ان چه رعایت ان را در کتاب خودش از شما خواسته است و درحقوقی که شما را امانتدار ان کرده است ؛زیرا خداوند سبحان شما را بیهوده نیافریده است)).[16]

بنابراین با توجه به روایات بالا اهمیت قرآن خواندن وهمچنین یاد دادن ان به فرزندان مشخص می شود .پس این وظیفه والدین و مربیان است که کودکان را با مسایل دینی از جمله خواندن قرآن ان هم با صدای خوش تاکید شده است .و این وظیفه ای است که بر دوش والدین است .و آنها باید فرزندان خود را با قرآن آشنا کنند و طریقه صحیح خواندن قران را به آنها یاد بدهند و باید گفت دوره اموزش احکام ان زمانی شروع می شود که طفل زبان باز می کند شروع می شود و تا سنین رشد مراحل خود را طی می کند و باید گفت اموزش دین و پرورش کودک نیاز به صبر و حوصله دارد و اگر کودک گستاخی کرد یا یاد گرفتن برای او مشکل بود نباید نا امید شد و یا زود از کوره در رفت  .و باید با صبر و حوصله احکام دین را به کودکان یاد داد.

3-آموزش احکام به صورت عملی :

     باید مسایل و احکام را به صورت عملی آموزش داد زیرا بسیار موثرتر و جذاب تر و ماندگارتر و فراموش نشدنی خواهد شد.و خوب است که بعد از اینکه کودک احکام را آموزش دید و انجام داد حکمت آنها را نیز به کودک بیاموزیم و در خور فهم انان برای آنها بیان کنیم .یعنی ما خودمان نماز را به صورت صحیح بخوانیم تا فرزندمان نیز با نگاه کردن به ما خود نیز نماز را به شکل صحیح بخواند و اگر هم اشکالاتی هم در نماز خواندن کودک وجود داشت به او گوش زد می کنیم تا بتواند اشکالات خود رابرطرف کند و نمازش را به طورصحیح بخواند.

4-آشنایی با جهان آخرت:

    وقتی کودک آشنا به عمق معارف اسلامی و رستاخیز از قبیل بهشت و زندگی جاودانی و جهنم شد افق دید کودک فرق  می کند زیرا در می یابد که یک طرف بهشت است با تمام نعمت های ان وزیبایی هایش و طرف دیگر جهنم است با تمام عذابهای انها و زشتی هایش.

    بنابراین باید کودکان را با این معارف دینی آشنا کرد تا بدانند که کدام یک از این جهات بهتر و کدام یک بدتر است و یا اصلا کدام یک از این جهات را باید رفت و یا نرفت.

جوانان و کودکان ما بخصوص کودکانی که روحی لطیف و پاک دارند و بهترین مسئله را درک می کنند زیرا آنها دروغ نمی گویند مگر آنکه از کسی اموخته باشند و اعمال زشت انجام نمی دهند مگر اینکه دیده یا اموخته باشند.

امیر مومنان علی علیه السلام در نامه ای که به فرزند خود امام حسن می نویسد چنین می گوید:

     ((فرزندم پیش رویت راهی است مشقت بار و طولانی و به شدت هراس اور که تورا  از ان گریزی نیست پس چاره ای نیست جز آنکه خوب پیش بینی کنی و توشه خود را اندازه گیری و سبک بال باشی ،هرگز کوله باری سنگین تر از آنکه توان تحمل  ان را داشته باشی بر دوش مگیر تا بر تو سنگینی نکند و هرگاه از نیازمندان کسی را یافتی که زاد و توشه تو را بر میدارد و هنگام نیاز به تو باز پس می دهد ،او را غنیمت شمار و نیز کسی را که در حال توانگریت از تو وام می گیرد و موعد پرداختنش را روز تنگدستی خویش مقرر دار.و بدان که گردنه سخت و صعب العبوری در پیش داری و به ناچار تورا بر بهشت یا دوزخ فرود میاورد  سبکبار در انجا خوشحال تر از سنگینی باد است،خود را آماده ساز پیش از آنکه فرود آیی )).

5-آشنا کردن با منبع وحی و رسالت ائمه اطهار:

      فرزندان و نور دیدگان ما باید با زندگی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) آشنا بشوند .تربیت براساس زندگی ائمه و پرورش طبق رهنمودهای انها بهترین پرورش است  چون انها الگوهای عملی رفتار هستند.کودکان ما از همان اوایل کودکی باید با زندگی ائمه و دوازده امام شیعه (ع) آشنا شوند .و معمولا فرزندان شیعه خود نیز تمایلی به ائمه دارند  و والدین ومربیان آگاه باید تلاش کنند که به کودکان الگوه های تربیت عالی را نشان دهند و برای آنها روشن کنند که در آینده باید درجهت اهداف عالیه آنها حرکت کنند.

     پدران و مادران باید فرزندان خود را با سیره ائمه معصومین علیه السلام آشنا کنند و نحوه زندگی کردن این امامان را به آنها باز گو کنند و کاری کنند که فرزندان شان این ائمه را سرمشق و الگوی خود در تمام زمینه های زندگی خود قرار دهند.پدران و مادران نباید بگذارند که فرزندان شان الگوهایی را برگزینند که الگوهای مخرب هستند و می توانند تاثیر بسیار بدی بر زندگی آنها بگذارند .پس باید بکوشند تا می توانند در کودکی فرزندان خود را با سیره ائمه آشنا سازند قبل از انکه فرزندان شان به سراغ الگوهای بد اموز بروند .

بنابراین یکی از بهترین الگوهایی که ما می توانیم به فرزندانمان بدهیم همین ائمه بزرگوار هستند که زندگی ساده و پاک و با الایش آنها می تواند سرمشق خوبی برای فرزندان ما باشند ائمه ای که اگر همه ما فرزندانمان را براساس زندگی  آنها تربیت کنیم بی شک فرزندان ما فردا روز در جامعه افرادی خواهند شد که به فکر افراد تهیدست جامعه خواهند بود.

حضرت علی (ع) در مورد سرمشق بودن پیامبر (ص) می فرماید:

    سرمشق بودن پیامبر خدا برای تو کافی است و راهنمایی است برای این که به نکوهیدگی و ننگین بودن دنیا و فراوانی رسوایی ها و بدی هایش پی ببری ،چه ان که دنیا از ان حضرت گرفته شد و برای دیگران فراهم گشت و از شیر ماد باز گرفته شد و اززیبایی ها و زخارف ان دورگشت ...پس به پیامبر پاک و پاکیزه ات اقتدا کن ؛زیرا که ان حضرت برای کسی که بخواهد به کسی تاسی جوید سرمشق است و برای کسی که بخواهد به کسی منتسب باشد بهترین است و محبوب ترین بندگان نزد خدای متعال کسی است که به پیامبر او تاسی جوید و از او پیروی کند ))

 -6 اهمیت دادن به نماز:   

     اهمیت دادن به نماز خواندن است.یکی از وظایف خطیر والدین اهمیت دادن به نماز خواندن فرزندان  است .البته والدین باید خود نماز خوان باشند تا بتوانند فرزندان خود رابه نماز خواندن امر کنندو گرنه اگر پدر و مادر خود نماز خوان نباشند هرگز نمی توانند فرزندان خودرا به نماز خواندن امر کنند.البته خود والدین باید نماز خوان باشند تا بتوانند فرزندانی عاشق این فریضه الهی تربیت کنند این مطلب درست یکی از اصول تربیتی است که پدر و مادر فرزند را به چیز ی که امر می کنند خود عامل به ان باشند .البته باید انها را به بهترین روش به این کار دعوت کنیم .با تشویق و مهربانی تعلیم دهیم نه با کتک و خشم .

باید به کودک بیاموزیم که نماز سخن گفتن با خدا است با خالق هستی با کسی که طبیعت را افرید با کسی که ما انسانها را افرید .باید جوری به او بفهمانیم که نماز خواندن برای او امری واجب در بیاید و با شوق و رغبت به سراغ نماز برود بدون اینکه ما به او بگوییم خود به سراغ نماز برود .برای اینکه کودکان را علاقه مند به نماز کنیم باید خود پدر مادر نیز نماز خوان باشند تا اگر فرزندان را به نماز امر کردند  فرزندان نگویند که چرا خود شما نماز نمی خوانید در غیر این صورت امر کردن والدین بی فایده خواهد بود.

بنابراین برای اینکه فرزندانمان را به نماز خواندن تشویق کنیم یک راه بهتر این است که براساس رهنمودهای ائمه اطهار عمل کنیم و در یاد دادن نماز به فرزندان خود با صبر و حوصله رفتار کنیم و از انها نخواهیم که حتما در عرض چند روز باید به تمام احکام عملی دین آشنایی داشته باشد علی الخصوص نماز.

سفارش به نماز در روایات فراوان است زیرا اهمیت انرا خداوند متعال و بزرگواران دین میدانند ،قران مجید از لقمان حکیم می فرماید((پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصائبی که به تو می رسد با استقامت و شکیبا باش که این از کارهای مهم و اساسی است)).

به واسطه همین سفارشات است که انسان اهمیت نماز را درک می کند و متوجه می شود که فرزندان را نسبت به خطرات اینده بیمه سازد و واکسینه کند.

پس باید با استفاده از رهنمودهای ائمه اطهار علیهم السلام برنامه های تربیتی خود را در مورد نماز بکار گیریم و فرزندان خود را نماز خوان پرورش دهیم و تربیت کنیم .باید به آنها بیاموزیم که نماز یکی از مهمترین ارکان دین اسلام است که اهمیت ویژه ای در میان معصومین دارد و باید به ان توجه شود.

7-اهمیت به روزه گرفتن:     

     نسبت به روزه گرفتن فرزندان نیز سفارشات زیادی شده است از پیشوایان دین و از ان جمله سفارش شده است که در ماه مبارک رمضان اگر کودک طاقت روزه گرفتن را دارد او را تشویق به روزه گرفتن کنید تا بتواند با اعمال روزه آشنایی داشته باشد.اما اگر طاقت روزه گرفتن را نداشت هرچه زودتر افطار کند چرا که روزه ماه مبارک رمضان سپری است در مقابل اتش و باید فرزندان عزیز خود را از اتش دوزخ حفظ کنیم .البته باید خاطر نشان کرد که در سنین قبل از بلوغ باید به کودک اموزش داد و او را به روزه های تمرینی تشویق کرد.

روزه گرفتن برای کودک باید طوری باشد که کودک توان وطاقت ان را داشته باشد نه اینکه به اجبار او را وادار کنیم که حتما باید روزه بگیرد چرا که اگر به کودک سختی بدهیم ممکن است که دیگرروزه نگیرد و روزه گرفتن را امری سخت و طاقت فرسا تلقی کند.

کودک را نباید وادار به روزه گرفتن اجباری کرد چرا که او توان و بنیه این کار را ممکن است نداشته باشد پس نباید او را مجبور به این کار کرد.

8-آموزش قران:

     قران آخرین کتاب آسمانی است که تمام قوانینی را که برای هدایت بشر لازم است در بر دارد.قران سفره ای است گسترده که غذاهای مناسب و مطابق ذائقه انسان در ان موجود می باشد.پس بسیار نیکوست که قران را به فرزندانمان معرفی کنیم و ویژگی های ان را با کودکانمان بیاموزیم  نباید قران در نظر فرزندانمان تنها کتابی به منزله قرائت باشد بلکه باید قران را به گونه ای در زندگی کودکان وارد کنیم که آنها در تمام مراحل زندگی از ان استفاده کنند .کودکان نا باید بدانند یگانه راه سعادت دنیا  در قران است .امیر مومنان علی (ع) به فرزند خویش امام حسن (ع) چنین می فرماید :خدا را خدا را درباره قران ،مبادا دیگران در فهم قران به شما پیشی بگیرند. [17]

پدران و مادران باید به کودکان خود بیاموزند که قران خواندن سبب برکت خانه و دور شدن شیطان از خانه می شود و در خانه ای که قران خوانده می شود فرشتگان تردد می کنند .

پس بر ما لازم است که انس با قران را به فرزندانمان از کودکی بیاموزیم و اهمیت ان را از خردسالی به انها بیاموزیم و به آنها بیاموزیم که قران کتابی فقط جهت خواندن نیست بلکه باید در ان عمیقا فکر کرد و به رهنمودها ی ان عمل کرد و این رهنمود ها را در زندگی خود به کار بندند.[18]

9- بزرگداشت شعایر اسلامی :

     از دیگر وظایفی که والدین در پرورش دینی کودک بر عهده دارند این است که فرزندان خود را با زندگی اهل بیت آشنا سازند ؛زیرا باعث می شود که کودکان علاقه مند به این الگوها شوند و از انان در س بگیرند .از بهترین شعایر اسلامی یاد امام حسین (ع) است که باعث می شود امام حسین(ع) در دلها و خاطره های فرزندان مان جاویدان بماند زیرا بقا و دوام اسلام و عزت مسلمین به زنده نگه داشتن یاد امام حسین (ع) است .همراه بردن فرزندان به مراسم عزای امام حسین (ع) دارای اثرات تربیتی و سازنده است .

ما باید ابعاد مختلف زندگی امامان و به خصوص زمان شهادت و علت شهادت را برای کودکانمان شرح دهیم و درسهای زندگی را به انان بیاموزیم.الگو قرار دادن ائمه برای فرزندان می تواند بهترین نمونه برای زندگی کودکان باشد چرا که همه ائمه دارای زندگی ساده و بی الایشی بودند و هرگز به دنیا و مادیات و زر و زیورها ی ان فریفته نمی شدند.

به همین خاطر حضرت علی علیه السلام پیامبر اکرم (ص) را به عنوان الگو و نمونه به مسلمین معرفی می کند که مردم می توانند پیامبر اکرم (ص) را به عنوان الگو انتخاب کنندو رفتار و شیوه ی زندگی او را در زندگی خود پیاده کنند.

حضرت علی (ع) در خطبه 160نهج البلاغه می فرمایند:سرمشق بودن پیامبر (ص) برای تو کافی است و راهنمایی است که برای این که به نکوهیدگی و ننگین بودن دنیا و فراوانی رسوایی ها و بدی هایش پی ببری چه ان که دنیا از ان حضرت گرفته شد و برای دیگران فراهم گشت و از شیر مادر باز گرفته شد و از زیبا یی ها و زخارف ان دور گشت ...پس به پیامبر پاک و پاکیزه ات اقتدا کن زیرا ان حضرت برای کسی که بخواهد به کسی تاسی جوید سرمشق است و برای کسی که بخواهد به کسی منتسب باشد بهترین است و محبوب ترین بندگان نزد خدای متعال است که به پیامبر او تاسی جوید و از او پیروی کند.

چه منت بزرگی خداوند بر ما نهاده که نعمت وجود ان حضرت را به ما ارزانی داشته است که پیشروی  وی است که ما از او پیروی می کنیم و پیشوایی است که گام در جای گام او می نهیم.

بنابراین ما باید که سیره پیامبر را سرمشق خود قرار دهیم و از رفتار و سلوک او پیروی کنیم زیرا پیامبر بهترین الگو و سرمشق برای تمام مسلمین است و پدران و مادران باید فرزندان خود را براساس سیره ائمه بخصوص بر مبنای زندگی پیامبر قرار دهند و پیامبر  را به عنوان الگو به فرزندان خود معرفی کنند[19].

 

     روشهای تربیت فرزندان:

1-                      راستی و صداقت:

      یکی از روشهای مهم در تربیت کودکان راستگویی و صداقت در رفتار و گفتار با کودک است  پرهیز از دروغ  و تزویر و  حیله است کودک هم راستی  و صداقت را خوب درک می کند و هم دروغ و حیله و تزویر را .کسانی که گمان می کنند کودک این مسایل را درک نمی کند و آنها بدون ایجاد درد سر برای خود و فرزندان شان ،تنها با دادن وعده ای دروغین به خواست خویش و صلاح فرزندان شان دست یافته اند ،در اشتباه اند آنها ممکن است از این راه به خواست خویش برسند و به ظاهر برای فرزند و خود درد سری ایجاد نکرده باشند ،اما بزرگ ترین مشکل را برای خود و فرزندان شان آفریده اند ،که بسا تا آخر عمر متوجه ان نشوند و ان درس بی صداقتی ،وفا نکردن به عهد و وعده ،آموزش دروغ و تزویر و ریا و حیله است .آنها با این کار بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی گچ می گذارند ؛زیرا کودک بی صداقتی والدین را درک می کند و این الگویی برای آینده او خواهد بود ایا این بزرگ ترین مشکل در تربیت کودک نیست .بی صداقتی با کودک و دادن وعده های دروغین به او ،علاوه بر اینکه دروغ و از گناهان کبیره و کلید گناهان دیگر است و عذاب الهی را در پی دارد ،دست کم از سه جهت اثار ضد تربیتی دارد.

الف:

     والدین و مربیان ،الگویی عملی برای کودک محسوب می شوند و کودکان در رفتار های خلاف و انحرافی از برزگ ترها تقلید می کنند بنابراین صداقت نداشتن و الدین و مربیان درسی عملی برای فرزندان است که آثار ان از درس گفتاری بیشتر است.

ب:

     والدین و مربیان از این طریق اعتماد کودکان را از دست می دهند .کودکی که با بی صداقتی مربی و والدین مواجه شود دیگر اعتمادی با آنها نخواهد داشت.و اگر هم پدر و مادر هم حرفی به او بزنند کودک حرفهای آنها را قبول نخواهد کرد چرا ک آنها در عمل خود به ان عمل نمی کنند.و خیلی سخت است که حرفهای والدینی که خود در عمل دروغ می گویند اما به حرف می زنند در فرزندان آنها اثر کند به همین خاطر عمل والدین کودک در حرفهای آنها بسیار تاثیر دارد.

ج:

      والدین و مربیان از این طریق به شخصیت کودک لطمه می رنند .کودکی که با او با بی صداقتی و تزویر و دروغ رفتار شده است ،احساس می کند ارزش او همان است ،زیرا اگر او احترام و شخصیت داشت این گونه با و برخورد نمی شد .بنابراین کودک احساس خواهد کرد که او هیچ ارزش و اهمیتی برای والدین خود ندارد چرا که اگر او ارزش و اهمیت داشت با او با بی صداقتی رفتار نمی کردند و این باعث خواهد شد که کودک به پدر و مادر خود اطمینان نداشته باشد و اگر هم خود کودک کاری کرد مطمئنا به والدین خود دروغ خواهد گفت چرا که نسبت به والدین خود اعتماد ندارد  و این باعث خواهد شد که دیگر هیچ وقت کودک به والدین خود اعتماد نکند .این درسی است که خود پدر و مادر با اعمال و رفتار خود به فرزندان خود می آموزند.پس اگر پدر و مادری می خواهند فرزندانی را تربیت کنند که با آنها با صداقت و رو راستی صحبت کنند و حرفهای دلشان و مشکلات شان را به پدر و مادر خود بگویند پدر و مادر نیز باید با آنها به صداقت  و رو راستی برخورد کنند .

چرا که اگر حرف زدن خلاف عمل کردن باشد این خود اثر تربیتی بدی روی فرزند خواهد داشت و هیچ  وقت به پدر و مادر خو اعتماد پیدا نخواهد کرد و مجبور می شود که هر کاری را که انجام می دهد و نمی خواهد که پدر و مادر از ان با خبر شوند مجبور می شود که حرفهای خود را به دیگران بزند.

درس بی صداقتی شاید در اوایل خود را معلوم نکند اما بعدها و در بزرگسالی کم کم خود را نشان خواهد داد و باعث می شود که کودک برای هر کار حتی جزیی هم دروغ بگوید که این مشکل بسیار بزرگی است که خانواده ها با ان دست به گریبان هستند .پس بهترین راه برای اینکه فرزندانمان به سوی این معضل کشیده نشوند و باعث نشود که فرزندان به خاطر هر کار جزیی به دروغ متوسل شوند این است که ما اولا خودمان اعمال و رفتارمان به گونه ای باشد که حاکی از دروغ گفتن نباشد و ثانیا اگر خواستیم فرزندانمان را به سوی صداقت و راستی بکشانیم و با حرف خواستیم این کار را انجام بدهیم حداقل این حرف ما اثر داشته باشد که فرزندان حرفها ی پدران و مادران خود را قبول کنند چرا که آنها نیز در عمل خود به حرفهایی که می زنند عمل نیز می کنند و این خود بزرگ ترین اثر تربیتی را در فرزندان جهت دروغ نگفتن و گفتن حق و حقیقت خواهد داشت .پس والدین باید با اعمال و رفتار خودشان به فرزندان شان این در س های تربیتی را بیامورند و این کار اثر تربیت را بیشتر و ماندگار تر خواهد کرد.

 ٢-زدودن زمینه های مختلف:

     مربی . مسئول تربیت علاوه بر فراهم اوردن رمینه مناسب برای رشد خلاقیت و هدایت و پرورش کودکان ،باید در حذف و زدودن زمینه ها و عواملی که ممکن است انحراف و تخلف پدید آورد کوشا باشد.

     مربیان و والدین باید بکوشند حتی الامکان از بروز عواملی که ممکن است کودکان را به راههای خلاف بکشاند و آنها را از مسیر اصلی خودشان یعنی مسیری که پدر و مادر برای فرزندان خود ترسیم کرده اند دور کند جلوگیری کنند و نگذارند که فرزندان شان به راهها ی خلاف کشیده شوند و باید تا می توانند مسیرهای درست  را به آنها نشان دهند تا از کج روی های آنها جلوگیری شود .پدران و مادران باید سعی کنند با دادن الگوها و مسیرهایی که باعث پیشرفت آنها می شود آنها را راهنمایی کنند قبل از آنکه به دام راهها ی خلاف و انحرافی کشیده شوند.

    بیشترین انحرافات و تخلفات در کودکان و نوجوانانی بروز می کند که هنوز اطلاعات و تجربه لازم را در رویا رویی با رخدادهای زندگی را ندارند و گاه ناخواسته یا ناخود آگاه ممکن است وارد ان شده باشند .طبیعت انسان به گونه ای است که هم گرایش به خیر و خوبی را دارد و هم استعداد گرایش به شر و بدی را .هر کدام از این طرف که زمینه ها ی ان بیشتر فراهم شده باشد به طور معمول گرایش به طرف ان بیشتر خواهد شد و کودک بیشتر به طرف ان  سمتی  خواهد رفت که زمینه های گرایش به ان بیشتر فراهم شده باشد پس اگر زمینه های گرایش به خوبی فراهم شده باشد به سمت خوبی و خیر خواهد رفت و همچنین اگر زمینه های گرایش به سمت بدی و شر فراهم شده باشد طبیعتا به سمت بدی و شر خواهد رفت .

در این راه اگر چه فراهم کردن زمینه انجام نیکی و نیکو شدن بخش مهمی از فرایند تربیت را شکل می دهد ،اما غفلت از زمینه های انحراف و گرایش به شر و بدی ممکن است زحمات تربیتی والدین یا مربیان را از بین ببرد و فرزندان را به بیراهه بکشاند ؛به ویژه در صورتی که سایر زمینه های تربیتی به نحو شایسته و بایسته فراهم نشده باشد.

بنابراین پدران و مادران باید سعی کنند زمینه های انحراف را در زندگی فرزندان خود از بین ببرند و سعی کنند تا می توانند زمینه های گرایش به خوبی و خیر را برای آنها فراهم کنند تا فرزندان شان مجبور نباشند که به سراغ راههایی بروند که برای آنها خطر افرین است و ممکن است که آنها را از مسیر اصلی زندگی خود خارج کند پس وظیفه والدین است که راههای خلاف و راهها ی درست را به فرزندان خود نشان بدهند که فرزندان شان دچار سر درگمی نشوند.

3-پرهیز از امر و نهی:

    انسان به ویژه کودکان و نوجوانان ،استقلال طلب اند و روحیه آنها با امر و نهی چندان سازگار نیست.به موجب روایاتی که از معصومان (ع) نقل شده است ،کودکان در هفت سالگی به مانند حاکم اند و می خواهند به دیگران امر و نهی کنند ،نه اینکه تابع دیگران باشند .نو جوانان و جوانان در هفت سال سوم زندگی نیز دارای روحیه ای وزیر مانند هستند که نه می خواهند و نه می توانند به طور کامل مستقل و یا به طور کامل وابسته و دستور پذیر باشند.بلکه دارای رای و نظر هستند و می خواهند نظر خود را ابراز و به ان عمل کنند

اما از این درک برخورداند که ممکن است نظر آنها به طور کامل درست و متقن نباشد .لذا آمادگی دارند نظرهای دیگران را نیز بشنوند و از آنها بهره ببرند.ولی نظرهای دیگران را در قالب حکم و دستور نمی پذیرند .

تنها در هفت سال دوم زندگی ،در کودکان روحیه اطاعت پذیری است و وجود دارد و دستور دیگران را می پذیرد و با آنها عمل می کنند ،ولی حتی در این دوره باید متوجه بود که افراط در هر کاری زیانبار است و اعتراض و نا خوشایندی را در پی خواهد داشت.

بنابراین در این دوره حتی نباید در امر و نهی کودکان زیاده روی کرد و بهتر است در برخورد با کودکان ،و نوجوانان ،به جای امر و نهی مستقیم ،شیوه های دیگری نظیر امر و نهی غیر مستقیم ،ارایه شود و مشورت را در پیش گرفت.

امر و نهی کردن پدران و مادران باید براساس اصول و قوانین باشد چرا که روحیه هر انسانی به امر و نهی کردن چندان سازگار نیست به خصوص کودکان و نوجوانان که روحیه آنها نیز با امر و نهی چندان آشنا نیست .پس پدر و مادر باید جوری به امر و نهی بپردازند که به مزاج کودکان و نوجوانان خوش بیاید.

بنابراین پدران و مادران باید بر طبق دستورات ائمه عمل کنند و دستورات آنها را در تربیت فرزندان شان لحاظ کنند چرا که دستورات ائمه (ع)براساس اصول و قوانین بسیار منطقی است همانطور که در زمینه امر و نی امده است که کودک در هفت سال دوم زندگی است که می تواند روحیه ای اطاعت پذیر داشته باشد پس پدران و مادران باید در هفت سال دوم زندگی به فرزندان شان امر و نهی کنند و هر دستوری را که دارند در قالب امر و نهی به فرزندان شان ارایه بدهند چرا که در بقیه عمر فرزندان دارای روحیه ای اطاعت پذیر نیستد و دارای روحیه ای حاکم مانند و وزیر مانند خواهند بود .پس باید والدین براساس دستورات ائمه (ع) عمل کنند تا بتوانند فرزندانی صالح و موفق تحویل جامعه دهند.

     4-پرهیز از عیب جویی و سرزنش:

  

 نکته دیگری که در تربیت کودکان و نوجوانان باید بدان توجه کرد و در سیره ی معصومان (ع)نیز بدان اشاره شده است که نباید از کارهای کودکان  آنچه انجام می دهند،عیب جویی کرد و همواره زا آنها عیب و ایراد گرفت و آنها را سرزنش کرد .

عیب و ایراد گرفتن موجب می شود آنها در توانایی و استعداد خود ،تردید کنند و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند .وقتی کارهای کودک را ناقص و ناتمام بدانیم ،به ویژه اگر مدام بر اعمال او ایراد گرفته شود ،کم کم کودک گمان و حتی یقین پیدا می کند استعداد و توانایی انجام دادن کار درست و صحیح را ندارد و همواره باید از دیگران جهت انجام کارهایش کمک بگیرد.

بنابراین علاوه بر اینکه اطمینان و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند بلکه بی اراده و وابسته ،ناتوان و بی شخصیت بار خواهند امد و اگر این شیوه برخورد با او به بی اعتمادی و وابستگی منجر نشود،دست کم روحیه کودک تبدیل به روحیه ای وسواسی و مردد خواهد شد که از وابستگی و بی اعتمادی بدتر است .

    انس بن مالک می گوید:

     ده سال به رسول خدا خدمت کردم ،در حالی که هشت ساله بودم و در سفر و «حضر»  [20]با ایشان بودم و هرگز به من اف نگفت و درباره کارهایی که انجام میدادم نمی گفت چرا این گونه انجام دادی و اگر کاری را انجام نمی دادم نمی گفت چرا این کار را انجام ندادی و یا چرا ان گونه انجام ندادی .هرگز نگفت بد  انجام می دهی .هرگز بر کاری عیب و ایراد نگرفت 2

حضرت علی علیه السلام در خطبه 140نهج البلاغه می فرماید:

      ای بنده خدا ! در خرده گیری از گناه کسی شتاب مکن ؛ زیر چه بسا که او آمرزیده شده باشد و در مورد خویش به گناه کوچکی که کرده ای ایمن مباش ؛ زیرا شاید که به سبب ان عذاب شوی .پس هر یک از شما از دیگری عیبی بداند ،نباید به خرده گیری از او بپردازد .

زیرا می داند که خود نیز عیبی دارد و باید شکر این موهبت که عیب هایی که در دیگران هست در او نیست ،وی را به خود مشغول دارد.(و از عیب جویی دیگران باز ایستد).بنابراین نباید بدون دلیل به عیب جویی از فرزندان خود بپردازیم و آنها را مورد شماتت قرار دهیم و به سرزنش آنها بپردازیم و پدر و مادر تا می توانند باید از عیب جویی از فرزندان خویش به  دور باشند

وسایل تربیت در اسلام:

      اسلام وسیله های چندی برای پرورش بکار می برد از جمله:

1-الگو و نمونه عملی نشان دادن

2-پند و اندرز

3-کیفر و پاداش

4-داستان و امثال

5-عادت دادن به چیزی

      -

 

     1-تربیت به وسیله الگو:

پیروزمندانه ترین وسیله تربیت ،پروردن با یک نمونه عملی و الگوی زنده است.مردم ناچار باید سرمشق و نمونه ای عملی ببینند به این دلیل است که خداوند حضرت محمد (ص) را برانگیخت تا سرمشقی برای جهانیان باشد ((رسول خدا برای شما  بهترین الگو و نمونه ای است که می توانید از وجود او برای خود سرمشقی بگیرید)).

و صورت کاملی  از تربیت اسلامی را در وجود ان حضرت گذاشت که در تمام جریان تاریخ نمونه ای جاویدان و زنده است.

همانطور که حضرت علی (ع) در خطبه 160در نهج البلاغه می فرمایند:

      سرمشق بودن پیامبر خدا (ص) برای تو کافی است و راهنمایی است برای این که به نکوهیدگی و ننگین بودن دنیا و فراوانی رسوایی ها و بدی ها یش پی ببری چه ان که دنیا از ان حضرت گرفته شد و برای دیگران فراهم گشت و از شیر مادر باز گرفته شد و از زیبای ها و زخارف ان دور گشت ...پس به پیامبر پاک و پاکیزه ات اقتدا کن ؛زیرا که ان حضرت برای کسی که بخواهد به کسی تاسی جوید سرمشق است و برای کسی که بخواهد به کسی منتسب باشد بهترین است و محبوب ترین بندگان نزد خدای متعال کسی است که به پیامبر او تاسی جوید و از او پیروی کند .پس ان که خواهان پیروی است به پیامبر خود تاسی جوید و گام در جای گام های او گذارد و هر جا که او درآمده است درآید و گرنه از تباه شدن ایمن نباشد ؛زیرا خداوند محمد(ص) را نشانه قیامت قرار داد و بشارت دهنده بهشت و بیم دهنده از کیفر و عقوبت اتش دوزخ.و چه منت بزرگی است که خداوند نعمت وجود او را به ما ارزانی داشت که ما از او پیروی کنیم و پیشوایی است که گام در جام گام او می نهیم.

2-تربیت کردن با پند و اندرز:

     استعدادی در جان آدمی است که از سخن متاثر میشود .البته این استعداد موقتی است از این رو گفته باید تکرار شود .پند و اندرزی که مستقیما از راه ضمیرباطن و و جدان راه خود را به جان انسان باز کند ان را سخت به جنبش در آورده و نهفته های او را بر می انگیزد.

از این نظر اگر الگویی در کنار پند و اندرز نباشد که شخص عملا اثر پند و اندرز را در وجود او عملی و اجرا شده ببیند تا از او پیروی کند؛موعظه به تنهایی بسنده نیست.

ان سرمشقی افکار واحساسات را به خود وابسته می کند که در منظر عام و برای همه قابل لمس باشد و نگذارد کسی که می خواهد از او پیروی کند در بیابان بی انتها سرگردان بماند.و باید او را راهنمایی و هدایت و ارشاد کند .پس ما باید فرزندان خود را علاوه بر پند و موعظه خودمان نیز ان کارها را نیز انجام دهیم تا آنها بدون دلیل  این امر و نهی را بپذیرند و آنها را در زندگی خود به کار ببرند و به آنها الگوهای بسیار خوب از جمله ائمه معصوم (ع) را به آنها معرفی کنیم.

بنابراین پدران و مادران باید در تربیت فرزندان خود علاوه بر پند و اندرز و موعظه از یک الگوی عملی در کنار این پند و اندرزها استفاده کنند تا اثر پند و اندرز آنها نیز به مراتب بیشتر باشد که همین طور نیز خواهد بود چرا که فرزندان به خصوص کودکان و نوجوانان همیشه سعی می کنند از شخصیتهایی تقلید و پیروی کنند .پس چه بهتر که این الگو.ها و شخصیت ها ائمه معصوم (ع) باشند که انها می توانند سرمشق بسیار خوبی برای فرزندان ما باشند و به جای اینکه به سراغ شخصیت های پوچ و خیالی بروند به دنبال این افراد بروند .

پس پدران و مادران می توانند پند ها و اندرزهای خود را در قالب حرفهای ائمه (ع) قرار دهند تا از این طریق حرفهای والدین را فرزندان بهتر گوش کنند و با جان و دل بپذیرند و به آنها عمل کنند.

البته بهتر است که الگویی که ما به فرزندانمان می دهیم که از او پیروی کنند شخصی باشد که زنده باشد تا اثر پند و اندرزها را عملا در وجود او ببینند چرا که در اینصورت اثر پند و اندر ز در فرزندان ما نیز بیشتر خواهد شد  و بیشتر به سراغ این پند و اندرزها می روند و پدران و مادران باید سعی کنند که قبل از انکه فرزندان خود به دنبال الگو های نامناسب بروند اقدام کنند و الگوهایی مناسب برا ی فرزندان خود انتخاب کنند تا بتوانند پند و اندرزهای خود را در قالب زندگی انان به فرزندان شان ارایه بدهند و اثر زیبای ان را در زندگی خود و فرزندان شان مشاهده کنند.

     3-تربیت کردن با کیفر:

     اگر که نمونه های عملی و پند و اندرزهای خیر خواهانه سودی نبخشید ،ناچار باید دست به اقدام شدید تری زد تا کارها هر یک بر روند خود قرار گیرند و چاره ای قاطع در این موارد به کیفر رساندن است .تنبیه برای هر کس ضروری نیست .کسی که با الگو قرار دادن نمونه ی عملی و یا موعظه ،غنی شده است ،در زندگی به کیفر هیچ نیازی ندارد .اما بی تردید همه مردم این چنین نیستند ،بلکه کسانی هستند که برای یک بار و یا چند بار به شدت عمل نیازمندند .تنبیه نخستین و نزدیکترین وسیله ای نیست که برای تربیت افراد به ذهن مربی می رسد .ابتدا پند می دهد و با مهربانی و نرمی او را به عمل خیر دعوت می کند و مدتها ی مدیدی صبر می کند و شاید جانهای منحرف به راه بیایند .

خداوند در قرآن کریم می فرماید((مردم را با سخنان حکمت امیز و پند و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان)) [21]

بنابراین پدر و مادر باید ابتدا فرزندان خود را با پند و اندرز نیکو ارشاد و راهنمایی کنند اما اگر با استفاده از پند و اندرز فرزندان هدایت نشدند در آخر کار که پند و اندرز به جایی نرسید باید از شیوه ی کیفر استفاده کرد ..

اما یادمان باشد که تربیت کردن با استفاده ار تنبیه تنها راه یا اولین راه برای تربیت کردن نیست بلکه تنبیه آخرین راهی است که باید پدر و مادر و مربی از ان استفاده کنند و گرنه استفاده از تنبیه برای تربیت کردن فرزندان زیاد جایز نیست و پدران و مادران باید تا میتوانند سعی کنند که استفاده از تنبیه را همیشه در اولویت خود برای تربیت کردن فرزندان قرار ندهند .چرا که تنبیه در اسلام همیشه در آخرین مراحل قرار دارد یعنی جایی که پند و اندرز پدران و مادران و همچنین مربیان تاثیر گذار نبوده است در این صورت تنبیه و ان هم تنبیه در حد مجاز و نه ان هم تنبیه بدنی بلکه با استفاده از روش ها ی دیگری که مرسوم است مثل این که مثلا چند روزی را با او قهر کنیم تا او از بدی رفتار خود آگاه شود و به اشتباه خود پی ببرد و در جهت رفع ان مشکل براید.و پدران و مادران تنبیه و ان هم تنبیه از نوع بدنی را برای تربیت کردن فرزندان خود به عنوان اولین و آخرین راه قرار ندهند چرا که تنبیه چه به صورت بدنی و چه غیر بدنی مجاز نیست بلکه در شرایطی مجاز است که دیگر راهی برای پدران ومادران نیست و ان هم در حد بسیار کم و در حد محدود که هیچ ضرری برا ی کودک چه  ازنظر جسمانی و چه از نظر روحی به دنبال نداشته باشد و پدران و مادران باید تا سرحد امکان از تنبیه فرزندان خود جلوگیری کنند.

4-تربیت کردن با داستان سرایی:

     در داستان افسونی است که جانها را محسور می کند .شنونده یا خواننده داستان نمی تواند یک حالت منفی نسبت به قهرمانان و رویدادهای داستان از خود بروز و نشان دهد و در این میان کاملا خود را کنار نگه دارد بلکه خود را در نمایشگاه حوادث جا می زند و در ذهن خود را همراه با بازیگران در همه جا می بیند.و میان خود و قهرمانان داستان هماهنگی ایجاد می کند و مانند انان با پیشامدها روی موافق یا ناسازگاری نشان می دهد و در شگفتی های انان شریک می شود .

از انجا که اسلام تمایل فطری انسان ها را به داستان می داند ،ان را به عنوان وسیله ای برای تربیت و قوام جانها به کار می گیرد .همانطور که داستانهای تربیتی زیادی در قرآن امده است از جمله:داستان موسی و فرعون ،عیسی و بنی اسراییل ،صالح و ثمود ،ابراهیم و اسماعیل ،هودو عادو ...امده است.

بنابراین پدران و مادران باید برای فرزندان خود قصه های تربیتی زیادی را بخوانند که این قصه ها اثر تربیتی زیادی در جان و روح کودکان  دارد و باعث می شود که تاثیر بسیار زیادی در فرزندان داشته باشد و آنها ر در مسیر تربیت درست هدایت کند و از لا به لای این قصه ها  و داستان ها می توان نکات جالب توجهی را برای تربیت فرزندان اخراج کرد و آنها را مورد استفاده قرار داد و از این مسیر می توان برنامه های خودمان را در امر تربیت فرزندان اجرا کنیم و با استفاده از این داستان ها می توان فرزندان را با ویژگی های تربیت صحیح و درست آشنا کرد . چرا که قصه و داستان تاثیر بسیار زیادی را می تواند در جان و روح کودک ایجاد کند و اثر به مراتب بیشتری از حرف های پدران و مادران داشته باشد .

اهمیت داستان سرایی و قصه گویی انقدر بالا است که حتی خداوند در قران کریم از ان به عنوان یکی از عوامل مهم در تربیت افراد از ان یاد می کند که چگونه قصه و داستان می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در تربیت افراد از ان استفاده کرد به همین دلیل است که در قران خداوند قصه ها و داستان های زیادی از پیامبران خود را اورده است تا افراد از انها عبرت بگیرند .

بنابراین پدران و مادران با قصه خواندن و داستان خواندن برای کودکان خود می توانند نقش تربیتی مهمی را از طریق داستان سرایی و قصه خوانی ایفا کنند و برنامه های تربیتی خودشان را در قالب این داستان ها و قصه ها قرار بدهند و از این طریق برنامه هایشان را در مورد فرزندان شان به اجرا بگذارند و این داستان سرایی ها و قصه گویی ها نقش بسیار مهمی در تربیت کودکان دارد.

 

5-تربیت کردن با عادت:

      عادت نقش بزرگی را در زندگی انسان ایفا می کند .عادت برای اینکه کوشش انسان را در زندگی روزمره به یک امر عادی اسانی تبدیل می کند ،بخش بزرگی از تلاش و مجاهدت انسان را می گیرد تا انان را در میدانهای تازه ی کارو تولید و نوآوری و ابتکار به کار گیرد.

اما همین عادت با تمام اهمیت و عظمتی که برای انسان دارد اگر بدون آگاهی لازم و کامل باشد به عنصر بیهوده ی نارسایی تغییر شکل می دهد و به صورت یک عمل خود به خودی در می اید که نه جان ادمی متوجه اعمال خودش می شود و نه قلب انسان از ان متاثر می شود .اسلام عادت را به عنوان وسیله ای از وسایل تربیت مورد استفاده قرار داده و هر چیز خوب  و خیری را به عادت تبدیل می کند.جان بدون هیچ رنجی به وسیله عادت قوام می گیرد و بدون هیچ زحمت و مقاومتی استوار می ماند.

بنابراین پدران و مادران باید فرزندان خود را به کارهای خوب عادت دهند و از این طریق برنامه های تربیتی خود را به صورت یک عادت دراورند که فرزندان شان کارهای تربیتی را بدون هیچ گونه رنجی انجام دهند و آنها را قبول کنند.نقش تربیتی عادت کردن در امر تربیت فرزندان بسیار مهم است چرا که اگر کسی به کاری عادت کرد ترک کردن ان کار برایش بسیار سخت خواهد بود و دست برداشتن و دل کندن از این کار برایش بسیار سخت و تا حدی ناممکن خواهد بود چرا که اگر کسی به چیزی یا به کاری عادت کرد ترک کردنش برا ی او مشکل و سخت خواهد بو د.یک ضرب المثل معروف است که می گوید ((ترک عادت موجب مرض است)).

پس با استفاده از این گفته که پیشینیان گفته اند  وهمچنین سخن معصومین (ع) پدران و مادران باید به نقش تربیتی عادت کردن توجه کامل داشته باشند واین امر را دست کم نگیرند چرا که اگر پدران و مادران به فکر این هستند که فرزندانی خوب و موفق تحویل جامعه بدهند باید به اهمیت این امر واقف باشند و از این امر در برنامه های تربیتی خودشان در قبال فرزندان شان توجه داشته باشند چرا که با استفاده از این امر می توانند چیزهایی را که از نظر خودشان بسیار خوب است و باید فررندان شان آنها رافرا بگیرند و می خواهند این چیزها را به کودکان خود یاد بدهند بهتر این است که این چیزها را در غالب عادت برا ی فرزندان خود در اورند تا فرزندان شان به این برنامه ها عادت کرده و بدون هیچ گونه رنج و زحمتی و بدون اینکه هر دفعه بخواهند به کودکان خود بگویند این برنامه ها را در وجود آنها درونی کنند تا خودشان به این کارها بپردازند بدوم اینکه به انها گفته شود[22].

الگوهای تربیتی:

    رفتار پدر ومادر در محیط خانه ،هر چه باشد سرمشقی برای کودکان خواهد بود ،زیرا انان فاقد ان گونه رشد عقلی هستند که بتوانند خوبی و بدی را تمییز دهند .از این گذشته فرزندان به   پدر و مادر خود علاقه دارند و براساس همین علاقه و پیوند ،پدر و مادر را نمونه و سرمشق خود قرار داده می کوشند رفتارشان را با افعال آنها انطباق دهند .روی این اصل معلوم  می شود که پرور ش اخلاقی کودکان در محیط خانه بطور عملی صورت می گیرد.

پدر و مادر ی که به تربیت فرزند خود علاقه دارند در در جه اول  باید بکوشند خود را دارای فضایل اخلاقی باشند تا فرزندان شان نیز روحیات پسندیده انان را تقلید کرده ،جز اخلاق و خوی خود قرار دهند.

پس در این صورت رفتار پدران و مادران سرمشق و نمونه و الگویی برای فرزندان شان است که فرزندان آنها براساس رفتار و اعمال آنها عمل می کنند و دوست دارن که مثل  پدر و مادر خود عمل کنند و دوست دارند مثل آنها لباس بپوشند و مثل آنها راه بروند در کل دوست دارند که مقلد رفتارهای والدین خود باشند .و حتی در مدرسه یک مربی می تواند به عنوان یک الگو و سرمشق برای کودک مطرح شو که دوست دارد از او تقلید کند.

پس بنابراین پدران و مادران باید مراقب رفتارهای خود در درون خانه باشند چرا که فرزندان شان سعی  می کنند از آنها تقلید کنند و به همین خاطر هر رفتاری را که از آنها می بینند سعی در تقلید ان را دراند وتمام اعمال و حرکات آنها را سعی می کنند که در ذهن خودبسپارند و به آنها عمل کنند .در اینصورت اگر رفتار پدر و مادری رفتار بسیار خوبی باشد و رفتار آنها مطابق موازین اسلامی و موافق با اسلام باشد در نتیجه فرزندان نیز رفتاری موافق با این موازین و اصول انجام خواهند داد در کل رفتار ی مناسب از خود نشان خواهند داد که با تقلید از والدین خود اموخته اند وبه ان عمل می کنند .چرا که آنها چون والدین خود را دوست دارند از رفتارهایشان تقلید میکنند.اما اگر پدر و مادر ی رفتارشان در محیط خانه مناسب نیست و براساس موازین اسلامی نیست پس در نتیجه فرزندان شان نیز هر رفتاری که از آنها سر بزند مطابق با این موازین نیست و والدین این کودک نباید انتظار داشته باشند که رفتار فرزند شان رفتاری صحیح و مناسب باشد چرا که از خود پدر و مادر آموخته است که چنین رفتاری را انجام دهد چرا که فرزند در محیط خانه سعی می کند که از رفتار والدین خود تقلید کند و آنها را الگو و سرمشق قرار دهد.

الگوهای بد اموز:

       حضرت علی علیه السلام درباره تلقین پذیری و آمادگی ذهنی کودک میفرماید:

قلب کودک همانند زمین بکر و آماده ای است که هر چه در ان کاشته شود بلافاصله پرورش می یابد .

بنابراین اولین آموزگاران کودک پدر و مادر هستند و کودک همانند شاگردی که هر چه ببیند یا بشنود براساس تلقین پذیری همه را به جان و دل می پذیرد و آنها را جز خود قرار می دهد ،بدون اینکه به زشتی و زیبایی ان وقوف داشته باشد و این پدران و مادران هستند که ناخودآگاه کودک را به دروغگویی می کشانند و این مکالمات و مناقشات و یا رویدادها و قراردادهای قولی و گفتاری بوجود میاید.

کودک همانند زمینی است بسیار عالی و خوب که آماده کشت است و هر چه را در ان بکاری می توانی برداشت کنی چرا که کودک هر چه را که به او بگویند آماده پذیرش ان خواهد بود و بدون هیچ گونه دلیلی ان را خواهد پذیرفت بدون اینکه به بدی و زشتی ان و یا خوبی و زیبایی ان آگاهی داشته باشد .

پدران و مادران اگر در این دوران مراقب فرزندان خود نباشند ممکن است که فرزندان آنها با چیزهایی اشنا شوند که به ضرر آنها و والدینشان است پس باید مراقب باشند که در این زمین خود (کودک)چه چیزهایی می کارند چرا که هر چه را که در این دوران به کودکان خود  یاد بدهند تا آخرعمر در ذهن آنها باقی خواهد ماند و هیچ وقت از یاد نمی برند انچه را که دراین زمان فرا گرفته اند.پس والدین کودک باید تا می توانند کودکان خود را با چیزهایی که دلشان می خواهد که یاد بگیرند آموزش دهند وهر چه را که برای آنها مفید است به آنها اموزش دهند و به آنها چیزهای مفید را تا می توانند یاد بدهند قبل از انکه در بیرون از محیط خانه افرادی دیگر به آنها چیزهایی را یاد بدهند که به ضرر خود کودک و والدین و حتی جامعه باشد.پس باید در همین کودکی الگوهایی مناسب به آنها معرفی  کنیم تا در آینده این گونه افراد در زندگی کودکانمان تاثیر بسزایی داشته باشند و در زندگی خود این افرادی را که ما به آنها معرفی می کنیم الگوی خود قرار دهند و از رهنمودهای آنها استفاده بهینه را ببرند .

و آنها را نسبت به الگوهای بد که در جامعه وجود دارد آگاه کنیم که به سراغ همچنین افرادی نروند و آنها را از خطرهای این گونه افراد آشنا کنیم که فردا روز گرفتار چنین اشخاص بد آموز نشوند [23].

روش تشویق کودک در تعلیم و تربیت اسلامی :

      تشویق از ماده شوق است و به معنی برانگیختن انسان ،به شوق اوردن ،راغب کردن و آرزومند ساختن ،کار کسی را ستودن و او را  دلگرم کردن است .تشویق از عوامل وادار کننده به حساب میاید و در تربیت اسلامی روش تشویق به عنوان امری مسلم پذیرفته شده است.و از تشویق به عنوان یکی از عوامل تعلیم و تربیت کودک یاد می کند .که اگر کو.دک کار درست و صحیحی را انجام داد با دان حتی یک هدیه کوچک او را تشویق کنیم که این خود باعث می شود که ان کار را انجام دهد و خوبی این کار برایش درونی شود.

پس پدران و مادران باید که اگر کودکشان کار درست و صحیحی را انجام داد با دادن هدیه و حتی گفتن یک آفرین و یا احسنت او را تشویق کنیم که این کار باعث می شود که کودک بفهمد که این کاری که او انجام داده است کار بسیار ارزشمندی بوده است که بابت انجام ان این هدیه را دریافت کرده است پس به همین علت کودک راغب خواهد شد که این کار درست خود را دوباره انجام دهد و بر انجام ان  پافشاری کند و این کار برای او به صورت یک کار خوب و مهم تلقی شود که هر وقت این کار را انجام دهد پاداشی از طرف پدر و مادر خود دریافت خواهد کرد.

پس والدین و حتی مربیان باید سعی کنند که تا می توانند کارهای درست و خوبی را که کودکان انجام می دهند با هدیه و حتی گفتن یک آفرین همراه سازند تا کودکان بر انجام این کارها تلاش کنند .چرا که با این کا رعلاوه بر این که کودک می فهمد که این کاری که او انجام داده است کاری خوب و مفید مورد قبول پدر و مادر و مربی بوده است پس از این دیگر کودک سعی خواهد کرد که این کار ی را که به خاطر ان این هدیه وپاداش را دریافت کرده است در مراتب بعدی با نهایت دقت و نظم بیشتری ان را انجام دهد حتی اگر پاداش و هدیه ای در کار نباشد.پس ما باید کارهای خوبی را که انتظار  داریم فرزندانمان انجام بدهند را با دادن هدیه و تشویق او را بر انجام این کارها وادار می کنیم بدون هیچ گونه زحمت و یا رنجی کارهایی را که پدر و مادر انتظار دارند کودکان شان آنها را انجام بدهند خو کودکان انجام دهند و از نتیجه کار خود راضی باشند .پس تشویق کردن کودکان را باید والدین و مربیان سرلوحه کار خود قرار دهند و برای انجام کارهای مورد نظرشان از سوی کودکان از این شیوه ی تربیتی استفاده کنند و ان را به کار ببرند چرا که شیوه ی تشویق بسیار موثرتر از شیوه ی تنبیه برای کودکان است.

الف:

   چه کسانی بیشتر به تشویق نیاز دارند:

1-افراد کم رو

2-افراد کم معاشرت

3-افرادی که کمبود محبت دارند

4-افرادی که احساس حقارت می کنند

5-کودکانی که پدر و مادر یا هر دو آنها را از دست داده اند

ب: فایده تشویق:

1-عامل وادار کننده است

2-شخص ار کار و زحمت خود احساس رضایت می کند

3-باعث بوجود امدن حس اعتماد می شود

4-فرد را از یاس وناامیدی نجات می دهد

5-مایه تقویت روحی و روانی انسان است

6-استعدادهای افراد را رشد می دهد و قوای درونی افراد را به فعلیت  میرساند

7-حقارت افراد را به عزت تبدیل می کند و باعث پیمودن راه کمال و تعالی میشود

8-در نیکوکار رغبت بیشتری به کار نیک ایجاد میکند

9-تشویق افراد را به مرتبه خودآگاهی می رساند

10-باعث می شود که کودکان در انجام کارها پافشاری کنند

11-علاقه زیادی به کاری که به خاطر ان تشویق شدند پیدا می کنند

12-باعث می شود که افراد گوشه گیر رغبت بیشتری به حضور در جمع  مصاحبت با دیگران بشوند

13-باعث می شود که افرادی که احساس خو کم بینی می کنند خود را شخصی ارزشمند بدانند که لایق تشویق هستند

14-باعث می شود که کودکانی که والدین خود را از دست داده اند احساس تنهایی نکنند و خود را بی کس و تنها تلقی نکنند.

    تنبیه کودکان در تعلیم و تربیت اسلامی:

     اسلام تنبیه را به عنوان یک اصل حیاتی پذیرا است وجود عذابها وعیدها و اندرزها که در قران مطرح است مبین این مسئله است که اسلام تنبیه را به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر ،برای استمرار حیات جامعه ضروری میداند .اما این اصل حیاتی اخرین روش تربیتی است به عنوان یک عامل بازدارنده.یعنی وقتی نمونه های عملی و پند واندرزهای خیر خواهانه سودی نبخشید ناچار باید دست به تنبیه زد.

پس تنبیه به عنوان یکی از عوامل تربیتی نباید از ان به عنوان اولین را ه استفاده کرد چرا که اسلان تنبیه را به عنوان یکی از عوامل تربیت پس از اثر نکردن پند و. اندرزهای خیر خواهانه توصیه کرده است و پدران و مادران نیز باید به این اصل تربیتی توجه داشته باشند اما نه به عنوان اولین و آخرین وسیله  تربیت کودک بلکه باید ان را به عنوان آخرین وسیله تربیت استفاده کرد.

    تنبیه کودکان باید با اصولی همراه باشد که صدمات جدی به کودک وارد نکند چه بسا والدینی که تنبیه را برای تربیت فرزندان خود مقدم بر هر کاری میدارند و قبل ازهر چیز ازتنبیه به عنوان وسیله تربیت کو.دکان خود استفاده می کنند .پس باید پدران و مادران مواظب باشند که تنبیه آنها  اصولی و تا حد مجاز باشد .چرا که تنبیه اگر از حد مجاز خود گذشت و به مرحله تنبیه بدنی رسید باید هم تا مقداری کم باشد چرا که این تنبیهات ممکن است روی کودک اثرات منفی و جبران ناپذیری را برای کودک  و خانواده به بار آورد چه بسا که همین تنبیهات والدین باعث می شود که فرزندان آنها از خانه فراری می شوند و دوست ندارند که به خانه برگردند و همیشه از والدین خود و حتی مربیانی که با آنها رفتار مناسبی نداشته اند و آنها را تنبیه می کنند گریزان است که این تنبیهات اگر از حد مجاز خود گذشت باعث اینگونه حوادث خواهد شد که فرزندان از خانه و حتی والدین خود متنفر و بیزار می شوند و حتی روی دیدن آنها را نیز نخواهند داشت و دید بسیار بدی نسبت به والدین و مربیان در ذهن آنها نقش می بندد.

پس در این صورت والدین باید مراقب تنبیهات خود و حد و حدود ان نیز باشند چرا که باعث بدبینی فرزندان نسبت با والدین خود خواهند شد و همیشه سعی می کنند که از والدین خود فراری باشند و حتی در موارد بسیار شدیدتر فرزندان حتی دوست ندارند که پدر و مادر خود راببینند و همیشه نسبت به آنها بدبین هستند.

    انواع تنبیه در نظام تربیتی اسلام:

          تنبیه در نظام تربیتی اسلام به دو دسته تنبیه بدنی و غیر بدنی تقسیم می شود:

الف:تنبیه بدنی :تنبیه اعم از بدنی و غیر بدنی مطرح است اما تنبیه غیر بدنی قبل از تنبیه بدنی مطرح است که به نه مرحله تقسیم می شود:

1-آگاهی همره با کنایه و اشاره مبهم

2-تذکر و نصیحت

3-اغماض [24]

4-تذکرمستقیم

5-ملامت و سرزنش

6-چهره درهم کردن و محروم کردن

7-قهر کردن با کودک

8-اخطار دادن به طرف مقابل

9-اخراج از گروه (خانه...)

      ب: تنبیه بدنی :که شامل موارد زیر است

1-حدود

2-تعزیرات

3-قصاص
4-دیات
5-تادیب
[25]

نکات مهم در تادیب کودکانی که به سن تکلیف نرسید ه اند:

1- تادیب بدنی باید متناسب با میزان خطای تربیت شونده باشد

2- فرد مجاز به تادیب مربی است و نباید اعمال ان را به فرد دیگر واگذار نماید زیرا سبب نزاع و اختلاف میان آنها میشود.

3- وسیله تادیب باید نرم باشد ،که موجب صدمه نشود.

4- تادیب باید سنجیده و حساب شده باشد و از مقدار ضرورت تجاوز نکند و از جرم شدیدتر نباشد.

5- تادیب باید گاه به گاه باشد به صورتی که تربیت شونده مربی خویش را دشمن خویش نپندارد

6- تربیت شونده ای را که توانایی انجام کاری را نداشته مورد تادیب قرار ندهید زیرا او تقصیر ندارد

7- بعد از تادیب جرم تربیت شونده را به فراموشی بسپارید و دیگر درباره ان بحث نکنید و ان را نادیده بگیرید و تعقیب نکنید.

8- در هنگام تادیب تربیت شونده را با دیگری مقایسه نکنید و دیگری را به رخ او نکشیم ،زیرا با این وسیله نمی توانیم او را اصلاح کنیم بلکه حسادت دیگری را در او پرورش می دهیم

9- میزان تادیب بدنی بین 3تا 10تازیانه است و نظر بهتر همان میزان بین 5 تا 6 تازیانه است که با توجه به خطای تربیت شونده اعمال می شود.

10-                    در تمام موارد تادیب این نکته را نباید فراموش کرد که تادیب طفل برای اصلاح اوست و خدا را فراموش نکند و تادیب را برای رضایت خدا انجام دهد ،آنجا که طفل عادت بد خود را ترک کرده تادیب دیگر معنی ندارد و باید او را با مهر و نوازش پذیرا شد.

11-                    در موقع تادیب جدا از حرفهای نامربوط و زشت خودداری شود و تادیب به خاطر انتقام و تشفی خاطر انجام نگیرد و بهتر است در تادیب از ولی تربیت شونده اذن گرفته شود و هنگام اعمال تادیب علت ان را بیان کنیم و بدانیم که هر خطایی قابل تادیب نیست و نباید به خاطر هر چیز جزیی کودک را تادیب کنیم و باید برای تادیب کردن کودک دلیل منطقی و قابل قبولی داشته باشیم تا کودک از ما زنجیده  خاطر  نگران نباشد و بد و بیراه به ما نگوید.

12-                    تادیب برای کارهایی صورت گیرد که معمولا انجام دادن ان شایسته نیست ولی ذاتا به مرحله حرمت ذاتی رسیده است و باید تنبیهات را برای کارهایی که انجام دادن آنها موردقبول ما نیست انجام بگیرد و گرنه  تنبیه در مورد کارهای جزیی  کوچک غیرقابل قبول است.اصولا تادیب را برای کارهایی به کار می برند که ان کارها کارهای بسیار بدی هستند که هیچ کس انجام دان این کارها را قبول ندارد و آنها را کارهایی ناشایست تقلی می کنند ومورد مذمت کل افراد جامعه است و آنها را قبول ندارند.

 

 لزوم آگاهی کودک از علت تشویق یا تهدیدها:

     نکته خوبی که امروزه بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که کودک کاملا باید آگاه باشد که تشویق یا تهدید که می شود برای چیست.اگر کودک نفهمد که برای چه تشویق می شود و یا بخصوص اگر نفهمد که برای چه تهدید می شود روحش به کلی مشوش می گردد ،و امروز به این نکته پی برده اند که بسیاری از بیماریهای روان در اثر ترساندنها یا کتک زدنها و ارعابهای بیجا در کودکی پیدا میشود.

فرض کنید مادری بچه اش را در مجلسی روی دامن دوستش نشسته است بچه ای که نمی فهمد که نباید ادراد کند برای این بچه ادرار کردن مثل اب خوردن است و دیگر فرق نمی کند که در دامن مادر است یا در دامن دوست مادر .این عمل را انجام می دهد .مادر ناراحت و عصبانی می شود و کتکش می زند بدیهی است این بچه نمی فهمد که معنای این کتک اینست که چرا اینجا ادرار کردی و قبلا نگفتی .انچه در روح او ایجاد می شود اینست که نباید ادرار کند و نتیجه این است که هر وقت بخواهد ادرار کند با یک حالت اضطراب و هیجانی مواجه می شود و یک ترس در روحش وارد می شود از ادرار کردن و بعد از ان همیشه از عمل طبیعی خودش ترسناک است .و این ممکن است عوارض و اسیب های جسمانی و عصبی و عقد ه های روانی ایجاد کند و ایجاد هم میکند.

پس باید پدران و مادران علت تشویق یا تنبیه کودکان خود را به آنها بگویند چرا که این کار باعث می شود که کودک علت تنبیه یا تشویق خود را بداند .

و اگر علت تنبیه خود را بداند تا حدودی ارز پدر و مادر خود دلگیر نمی شود البته اگر دلیل آنها منطقی و معقول باشد که در غیر این صورت از پدر و مادر خود دلگیر و ناراحت خواهد شد و خاطره ی بدی درذهن کو.دک نسبت به والدین خود خواهد داشت و آنها را نخواهد بخشید .

و اگر علت تشویق خود را بداند که به چه خاطر تشویق شده است به خاطر چه کار ی سعی خواهد کرد که ان کار را که پدر و مادر ش او را به خاطر ان او را تشویق کردند با جدیت تمام ان را انجام دهد و نسبت به ان علاقه پیدا کند و با جان و دل و بدون اینکه کسی او را مجبور به این کار کند خود کودک با میل و علاقه ان کار را انجام بدهد حتی اگراین دفعه هدیه ای در کار نباشد و ان کار را برا ی این که خوب است انها را انجام خواهد دا د بدون اینکه انتظار پاداش  یا تشویق از سوی پدر و مادر خود داشته باشد و این کارها را دفعه بعد بدون تشویق انجام میدهد[26].

نتیجه گیری:

     براساس این مقاله اگر پدران و مادران مسلمان می خواهند که فرزندانی پرورش دهند که پرورش آنها مطابق اصول و موازین دین مبین اسلام باشد باید سعی کنند که فرزندان شان را با دین اسلام آشنا کنند و تربیت فرزندان خود را براساس تربیت ائمه در مورد فرزندان خودشان قرار دهند و از رهنمودهای این معصومین (ع) در زمینه تربیت فرزندان خود استفاده کنند چرا که ائمه معصوم ما بهترین برنامه های تربیتی را در مورد فرزندان خود اجرا می کردند و به پیروان خود نیز دستور می دادند که این قوانین را رعایت کنند.دستوراتی که بعد از چندین قرن هنوز ارزش تربیتی بسیار بالایی دارد که حتی غربی ها از این دستورات نیز استفاده می کنند و در تربیت فرزندان خود به این دستورات عمل می کنند.

منابع و ماخذ:


1. آشتیانی ،محسن و علی فایضی(1375) مبانی تربیت واخلاق اسلامی( - ) :انتشارات روحانی

2.حجتی، محمد باقر(1358)اسلام و تعلیم و تربیت.تهران:دفتر نشر و فرهنگ اسلامی

3.داوودی، محمد(1384)سیره ی تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع).قم:پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

4.شریعتمداری،علی(-)تعلیم و تربیت اسلامی.تهران:نهضت زنان مسلمان

5.عزتی، ابوالفضل(-)پرورش کودک در اسلام.تهران:انتشارات هدی

6.رشید  پور تهرانی ،مجید(-)تربیت کودک از دیدکاه اسلام،قم:دارالتبلیغ اسلامی

7.رشید پور،مجید(1386)تعلیم و تربیت اسلامی.تهران:انجمن اولیا و مربیان

8.فلسفی ،محمد تقی (-) حدیث تربیت کودک .تهران:انجمن اولیا و مربیان  



[1] .محمد باقر، حجتی ،اسلام و تعلیم و تربیت ، تهران : دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1358) صص 15-10

[2] . محمد ،داوودی، سیره ی تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع) ، قم : پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، 1384) صص 18-17.

[3] . مجید، رشید پور تهرانی، تربیت کودک از دیدگاه اسلام ،قم : دارالتبلیغ اسلامی (-) صص 25-20.

[4] .علی، شریعتمداری، تعلیم و تربیت اسلامی (تهران: نهضت زنان مسلمان ) ، صص 36-34.

[5] .وسایل ، ج 5 ، ص 136،

[6] .مجید، رشید پور ،تعلیم و تربیت اسلامی،(تهران :انجمن اولیا و مربیان ،1386) ص28.

1.       بحارالانوار،ج 23 ،ص 11 .

2.       غرر الحکم ، ص 393.

[8] .بحارالانوار ،ج 6،ص 24.

2.ماده 26.

[9] .وسایل الشیعه ،ج 4 ،ص 19.

2.کافی ،ج 3،ص 409.

3.مستدرک الوسایل ،ج 15،ص160.

[10] .مجموعه ورام ،ج 1،ص34.

[11] .مکارم الاخلاق، ص 113.

[12] .مجلسی،ج69،ص199.

2.النوری الطبرسی،ج69،ص625.

[13] .محسن آشتیانی و علی فایضی ، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی،(-  ) : انتشارات روحانی ،1375)ص.35.39.

[14] .مکارم شیرازی،77،ص52.

 

[15] .نهج البلاغه،خطبه ١٠٣.

[16] .نهج البلاغه ،خطبه ١٦٠.

[17] .نهج البلاغه، خطبه 160.

2- اعظم، حسنی.« پرورش دینی و مذهبی کودک دراسلام  . پایان نامه، قم، 80-79.

         

[19] .ابولفضل ،عزتی،پرورش کودک در اسلام، ( تهران: انتشارات هدی ،بی تا )ص25.27.

[20] .به معنای مکان سکونت.

2.صالحه ی، شامی،سبل الهدی ،ج7،ص7.

[21] .سوره ی نحل ،آیه 125.

[22] .محمد باقر، حجتی ،اسلام و تعلیم و تربیت،(تهران :دفتر نشر و فرهنگ اسلامی،1358) ،ص 24.  

[23] .همان ،26.

[24] .یعنی چشم پوشی کردن

[25] .رجوع شود به کتاب جایگاه روشهای تنبیه در تعلیم و تربیت

[26] .محسن آشتیانی وعلی فایضی ،مبانی تربیت واخلاق اسلامی،( -:انتشارات روحانی،1375)ص25.26.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:16 ب.ظ

لطف کردین استفاده کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد